یادداشت

گامبی نهایی
        اولین نکته‌ای که باید در رابطه با این کتاب بگویم این است که ترجمه‌ی این کتاب چیزی فراتر از کلمه‌ی بد بود، به طوری که نه تنها مترجم از اصول نگارشی فارسی معیار چیزی نمیدانست گاها فکر میکردم آیا از زبان پارسی چیزی میداند؟ 

از ترجمه‌ی‌ نابودی که بنده از نشر آذرباد بعید میدانستم بگذریم به حجم زیادی از سانسور کتاب میرسیم که عاشقانه‌ی کتاب را خنثی و کتاب را کتابی تماماً معمایی-رازآلود کرده بود.

این جلد از جلد قبلی در جذب کردن خواننده به مراتب بهتر عمل کرده بود ، این بار ما راز هارا نمی‌توانستیم حدس بزنیم که انگار خانم جنیفر فکر میکردند برای حل کردن مشکل قابل پیشبینی بودن داستان باید به مخاطب اطلاعات ندهیم و اورا سرگرم کنیم و در اخر شخصیتی را ویلن ماجرا کنیم که اصلا در کتاب حضور نداشت ولی از جهتی من یک جای کار یک حدس بزرگ زدم در مورد ویلن ماجرا ولی نکته اینجا بود که به دلیل بی توجهی و نا محسوس کردن این شخصیت من کاملا این فرضیه را دور انداختم که نمیدانم در یک کتاب معمایی این ماجرا به این صورت یک نکته‌ی مثبت است یا خیر؟!
  
در کل به نظر من این نویسنده از جلد اول پیشرفت کرده است و واقعا به مجموعه امید داشتم که با انتخاب آخرش واقعا امیدم به نا امیدی تبدیل شد ولی با این حال هر کسی سلیقه‌ای دارد و احتمالا خیلی ها این ماجرا را دوست داشته باشند.

کاری که در انتها آیوری کایلی گرامز خواست آن را شروع کند مانند کاری بود که در کتاب های زیادی برای نوجوانان دیده بودیم و اگر نویسنده فکر میکنر که برای جلدهای بعدی خلاقیت دارد از همینجا عرض میکنم که بانوی بزرگوار این چنین نیست.

پ.ن: آه از گریسون آه از گریسون واقعا مظلوم ترین و انسان ترین و شریف ترین شخصیت این کتاب گریسون دنپورت هاثورن بود که این کلیشه‌ای تحت عنوان خوب، خفن، مظلوم و کول بودن اون پسر مغرور خودخواه و خودشیفتهه در انتهای است که واقعا دل بنده را برای این شخص سوزاند و در انتها یک امتیاز به ستون کلیشه‌ای بودن این کتاب اضافه کرد.
      
120

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.