یادداشت زینب بهرامی
4 روز پیش
به نام او... «خدایا! میخواهم غاده به من فکر کند، مثل یک شمع مسکین و کوچک که سوخت در تاریکی و مُرد و او از نورش بهره برد برای مدتی بس کوتاه. میخواهم او به من فکر کند، مثل یک نسیم که از آسمان روح آمد و در گوشش کلمهی عشق گفت و رفت به سوی کلمه بینهایت..» من هر چه از چمران میخوانم سیر نمیشوم... کاش میشد تا ابد از چمران خواند و مُرد
(0/1000)
زینب بهرامی
3 روز پیش
0