سمانه نظیری

سمانه نظیری

پدیدآور بلاگر
@s_naziri78
عضویت

اردیبهشت 1402

18 دنبال شده

160 دنبال کننده

                فارغ التحصیل پرستاری . دانشجوی پزشکی سال ۳
در جستجوی کشف انسان و ردپای انسان
پیگیر روانپزشکی، فلسفه ، انسان شناسی ، شعر و اسلام 
              
naye_ney224
S_naziri78

کتاب‌های نویسنده

یادداشت‌ها

نمایش همه
سمانه نظیری

سمانه نظیری

1404/7/2 - 08:03

        نسبت به جلد قبلی بهتر بود. کاربردی تر بود. فضای روشن تری داشت. 
چون جلد آخر هست میخوام نظرم رو راجع به کل مجموعه هم بنویسم.

مجموعه ی خوبی بود. سعی کرده بود مطالب مهم رو در بر بگیره‌. برای مبنای تربیت صحیح خوب و مناسبه. 
ولی یه سری نکات هم تو ذهنم هست :
۱. کتاب ها برای قشر مذهبی و معتقد قابل استفاده هستند. چون کل کتاب پر از احادیث هست و به قول خود نویسنده اگر نگاه معنوی نداشته باشی ، قبول کردن مطالب سخته. کتاب پر از حدیثه و مبتنی بر آیات و احادیث داره پیش میبره. این خوبی خودشو داره برای من نوعی . یه آخیش میگم که دارم بنا رو روی حرف کسایی میذارم که مطمئنم اشتباه نمیکنن. ولی از طرفی نمیتونم به آدمای دور و برم معرفی کنمشون. شاید هدف نویسنده کلا همین بوده که برای یه قشر خاصی بنویسه‌. ولی اگر من بودم ترجیحم این بود همینا رو مبتنی بر فطرت انسان بنویسم که برای اکثریت قابل استفاده باشه. البته هست هنوزم ولی خب خودم رو جای بقیه میذارم و کتاب رو باز میکنم و با کلی حدیث و آیه مواجه میشم.  حس میکنم رفتم منبر و کتاب رو میبندم و برمیگردم. گرچه کتاب اصلا حوصله سر بر و منبری نیست ولی ظاهر امر این طور به نظر میاد
۲. بعد از خوندن ۱۳ جلد انسان رو بین ۲۰ تا ۵۰ درصد برای والدگری آماده میکنه و نیاز به مطالب بیشتری هست به نظرم با تمرکز بر مراحل رشد کودک . تنها جلدی که روی این موضوع مانور داده بود جلد مربوط به آزادی بود.
۳. یک سری مطالب واقعا اضافه بود. مثلا راجع به بازی های رایانه ای ۲ جلد هست. واقعا نیازی نبود به نظرم و میشد تو یه جلد جمع کرد. اسم بردن از تک تک بازی هایی که نشانه هایی از مشکل داشتن با مبانی اسلامی داشتن به نظرم لازم نبود. البته خب این نظر منه.
۴. کتاب مربوط به محبت و آزادی ، بازی ، تلوزیون و کرامت فوق العاده بود.خیلی خیلی فوق العاده بود و واقعا کاش هر والدی میخوند
      

19

سمانه نظیری

سمانه نظیری

1404/6/31 - 15:15

        
بالاخره پس از پنج ماه تموم شد.
خیلی متوسط بود.
به نظرم کتابای بهتری میشه به جاش خوند ولی خب صرفا بخاطر اینکه ویل دورانت نویسنده اش بود و اهل تاریخ رفتم سراغش. ولی خب نتونسته بود خودش رو از تاریخ دور نگه داره و بخش اعظم کتاب باز مربوط به تاریخ فلسفه بود.  وقتی یه کتاب دیگه به اسم تاریخ فلسفه داری دیگه باید اینجا این همه تاریخی نمیشد بحث خب.
خیلی یکطرفه صرفا فلسفه ی غرب رو پیش برده بود و از اصل فلسفه ی شرق خبری نبود
پر بود از نظرات شخصی و به دور از فلسفه و استدلال
خوبیش این بود که کاربرد این همه فلسفه ی تئوری رو تو زندگی بشر نشون میداد.
شاید جواب خوبی برای سوال هایی که خودش ایجاد کرد نتونست بده ولی خب خود ایجاد سوالشم خوب بود به نظرم.
اعترافی که عکسش رو گذاشتم هم خیلی جالبه. بخشی که اعتراف میکنه تند رفته راجع به نقد دموکراسی بود که اتفاقا مطابق با واقع ترین بخش کتاب بود و نمیدونم چی شده ویل دورانت تصمیم گرفته با حکومت ها مهربان تر باشه
      

9

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

بریده‌های کتاب

نمایش همه
سمانه نظیری

سمانه نظیری

4 روز پیش

7

سمانه نظیری

سمانه نظیری

1404/7/6 - 13:36

بریدۀ کتاب

صفحۀ 534

حال اگر بگویی: اعتقاد به قضاء و قدر، علاوه بر اینکه مبدأ پیدایش اخلاق فاضله نیست، دشمن و منافی آن نیز هست، برای اینکه اینگونه اعتقادات احکام این نشئه را که نشئه اختیار است باطل می‌کند و نظام طبیعی آن را مختل میسازد، چون اگر صحیح باشد که اصلاح صفت صبر و ثبات و ترک تاسف و خوشحالی را همانطور که شما از آیه استفاده کردید، مستند به قضاء و قدر، و خلاصه مستند به این بدانیم، که همه امور در لوح محفوظ نوشته شده، و هر چه بنا باشد بشود می‌شود، باید صحیح باشد که کسی بدنبال روزی نرود و در پی کسب هیچ کمالی بر نیاید و از هیچ رذیله اخلاقی دوری نکند و وقتی از او می‌پرسند چرا دست روی دست گذاشته، و در پی تحصیل مال یا کمال یا تهذیب نفس از رذائل و دفاع از حق و مخالفت با باطل بر نمی آیی؟ بگوید: هر چه بنا است بشود می‌شود، چون شدنی‌ها در لوح محفوظ نوشته شده و معلوم است که در اینصورت چه وضعی پیش می‌آید، و دیگر باید فاتحه تمامی کمالات را خواند. در پاسخ می‌گوئیم: ما در بحث پیرامون قضاء جواب روشن این اشکال را دادیم و در آنجا گفتیم: افعال آدمی یکی از اجزاء علل حوادث است و معلوم است که هر معلولی همانطور که در پیدایش محتاج به علت خویش است، محتاج به اجزاء علتش نیز هست. پس اگر کسی بگوید (مثلا سیری من با قضاء الهی بر وجودش رانده شده یا بر عدمش، ساده تر بگویم خدا، یا مقدر کرده امروز شکم من سیر بشود یا مقدر کرده نشود، پس دیگر چه تاثیری در خوردن و جویدن و فرو بردن غذا هست)، سخت اشتباه کرده، چون فرض وجود سیری، فرض وجود علت آنست، و علت آن اگر هزار جزء داشته باشد، یک جزء آن هم خوردن اختیاری خود من است، پس تا من غذا را بر ندارم و نخورم، و فرو نبرم، علت سیری تحقق پیدا نمی کند هر چند که نهصد و نود و نه جزء دیگر علت آن محقق باشد، پس این خطاست که آدمی معلولی از معلول‌ها را تصور بکند، و در عین حال علت آن و یا جزئی از اجزاء علت آن را لغو بداند.

12

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.