یادداشت عطیه عیاردولابی

خوراک خرگوش با سس هزارویک شب برای شیر زیرشلواری پوش
        با احترام به پیشکسوت حوزه داستان نوجوان جناب حسن‌زاده

ایده داستان و شبیه‌سازی هزار و  یک شب برای یک داستان امروزی با شخصیت‌های حیوانی خیلی جالب و میشه گفت بدیع بود. روندی که طی میشه تا ما ببینیم که شیرسلطان از موجودی خودخواه و ترسناک به شخصیتی رام و با احساسات مخفی و حتی سرکوب‌شده تبدیل میشه هم جذاب بود. 

شوخی‌ها و ارجاع‌هایی به داستان‌ها و افسانه‌های قدیمی مثل داستان‌های معروف بین روباه و خروس داره. درنتیجه خوندن این کتاب نیازمند اینه که مخاطب هدف یعنی نوجوان قبلا اون داستان‌ها رو خونده یا شنیده باشه. 

اما دو چیز رو من تو این کتاب دوست نداشتم. یکی کنایه‌های سیاسی که به نظرم برای کتاب نوجوان لزومی نداره. و دیگری تغییر بعضی کلیشه‌ها که چندسالیه تو ادبیات داستانی کودک و نوجوان خیلی رایج شده. منظورم چیه؟ 
ما یه سری کلیشه داریم که روباه مکاره، گرگ خونخواره، شیر و ببر و پلنگ درنده‌خو هستن. این کلیشه‌ها از تمثیل میان. داستان‌های تمثیلی که یکی از بهترین نمونه‌هاش کلیله و دمنه خودمون و فابل‌های ایزوپ خارجیاست برای اینه که در قالب این روایت‌های ساده بچه‌ها رو با واقعیت‌هایی که قراره ببینن آشنا کنیم. حالا چرا مد شده همه اون تمثیل‌ها و داستان‌ها رو بریزیم دور و طور دیگه نگاه کنیم؟ مگه با طور دیگه نگاه کردن ما شیر گیاهخوار میشه یا گوسفند می‌تونه درایت به خرج بده؟

اتفاقا به نظر من این دگرگون‌سازی ویژگی‌های شناخته‌شده برای شخصیت‌های داستانی در میان مدت (حتی به درازمدت هم‌ نمی‌رسه!) می‌تونه نسلی احمق و ساده‌لوح باربیاره که فکر می‌کنن همه ذاتا خوب هستن و فقط ما باید سعی کنیم با دوستی و صلح اون خوبی رو بکشیم بیرون!

نه دوست عزیز!
هیچ شیر و پلنگ و گرگ و خر و گوسفند و خرگوشی نمی‌تونن با هم دوست بشن. خرگوش اگه سریع نباشه و گوسفند اگه مطیع چوپان نباشه قطعا دریده میشه. این قانون تو دنیای انسان‌ها هم برقراره. دربرابر کسانی که از تیکه تیکه کردن آدما ابایی ندارن نمیشه لبخند زد و از صلح گفت؛ اتفاقا باید مثل خودشون مجهز و مسلح بود و در صورت لزوم از تجهیزات استفاده هم کرد.
      
76

10

(0/1000)

نظرات

این تمثیل ها در گذشته برای خدمت  داستان و در نهایت هنر به زندگی انسان ساخته می‌شدند. خدمت منظورم کمک به فهم و درکِ راه و روش زندگی و انتقال تجربیات گذشتگان به آیندگان‌ه.
متاسفانه امروز بعضی دوست دارن حرف جدید یا متفاوت بزن که دیده بشن یا معتقد هستن هنر و ادبیات فقط برای هنر و ادبیات باید باشه و چیز دیگه ای نباید ازش انتظار داشت، مهم نیست که چه اثری بر انسان داره و قرار نیست واقعیتی رو از دنیا بهش نشون بده.
1

1

آخه مگه بشر الان یا بشر صد سال و پونصد سال پیش فرق کرده؟ تازه بدتر هم شده. چطور میشه ما یکی از بزرگترین و مهم‌ترین کاربردهای داستان برای کودک و نوجوان رو که تعلیم و تربیته نادیده بگیریم؟ البته گروهی از هنرمندان هستن که واقعا عقیده‌شون به همین صلح و دوستیه. ولی خب شرط لازم برای برقراری صلح رو نادیده می‌گیرن که اول باید براش بجنگی و وقتی برقرار شد اون وقت به فکر حفظش باشی. 

2