یادداشت سعید بیگی

        کتابی که ما خواندیم؛ غلط‌های املایی و تایپی بسیار فراوان و بیش از حد شمار و سرسام‌آور دارد.

در چند مورد نویسنده بدون توجه و دقت، به ماجراهایی اشاره می‌کند که هنوز برای ما تعریف نکرده و تنها خودش می‌داند و تصور می‌کند که پیش از این آن ماجراها را برای ما گفته و بعد بدون هر گونه توضیحی از آن می‌گذرد و خواننده را به حال خود رها می‌کند.

چند بار هم صفحاتی تکرار شده و یا سطرهایی جابجا شده‌اند و یا مطلب با بخش‌های بعدی ارتباط ندارد و چند سطر یا جمله حذف شده یا جا افتاده است. غلط‌های نگارشی هم که بسیار دیده می‌شود.

***

و اما ماجرای راسپوتین: داستان از قول شاهزاده‌ای روسی به نام پرنس ژولین و یادداشت‌های خواهرش و فردی به نام زاکوبسکی روایت می‌شود و از زمان ورود راسپوتین ـ این کشیش مرموز و دارای قدرت روحی و چشمان نافذ و هیپنوتیزور ـ به یکی از شهرهای اطراف پایتخت ـ پطروگراد ـ به نام نیژنی‌گرود آغاز می‌شود.

در ادامه ما شاهد پلّه‌پلّه رشد و ترقّی وی در دستیابی به قدرت و مقام و رسیدن به همنشینی امپراطور و ملکه و تبدیل شدنش به قدرتمندترین فرد در روسیه هستیم.

او شیفتۀ زنان و بی بندوباری و روابط نامشروع با دختران و زنان و در اواخر عمرش حتی با مردان زیبا است. 

وی مذهبی برای خود ساخته که ضمن تظاهر به آیین مسیح و فرقۀ ارتدوکس؛ مردم و به ویژه زنان و دختران را که بیشترشان از اشراف هستند، به روابط غیراخلاقی در حضور جمع دعوت می‌کند، با این توجیه که اگر بیشتر گناه کنیم، بیشتر لایق گذشت پروردگار خواهیم بود و خداوند گناهان ما را خواهد بخشود.

ویلهلم پادشان آلمان؛ با صرف هزینه‌های بسیار، جاسوسانی در تمام روسیه و در تمام ارکان اداری و نظامی و دربار روسیه گمارده است و می‌کوشد با کمک آنان سرنوشت کشور و مردم روسیه را به تباهی بکشاند.

در این بین گروهی انقلابی، ضد امپراطور، خاندان سلطنتی و حکومت می‌جنگند و گروهی هم وفادار به امپراطور و وطن‌شان هستند و برای نجات کشور از دست آلمانوفیل‌ها و جاسوسان می‌کوشند.

در این مسیر جاسوسان کارکشتۀ آلمانی در روسیه؛ راسپوتین را شناسایی می‌کنند و به دربار آلمان گزارش می‌دهند که این فرد با این ویژگی‌های شخصی و شخصیتی، مناسب کار آنان است.

دربار آلمان هم تصمیم می‌گیرد، از او با تبلیغات جاسوسان و مامورانش در روسیه، یک کشیش مقدّس و یک قدّیس بسازد که بین مردم محبوب شود و در نهایت بتواند با این بازی‌ها به دربار امپراطور راه یابد.

آنها در این جهت تلاش می‌کنند و موفق می‌شوند، راسپوتین را به عنوان یک مرد مقدّس و دارای قدرت فرابشری و معنوی در بین مردم معرفی کنند.

کم‌کم به نفوذ و اعتبار راسپوتین روز به روز افزوده می‌شود و آوازۀ کارهایش به دربار امپراطور روسیه می‌رسد و امپراطور و ملکه مشتاقانه او را به دربار دعوت می‌کنند.

او با کمک جاسوسان که در تمام بخش‌های دربار پراکنده‌اند؛ امپراطور و ملکه را تحت تاثیر قرار می‌دهد و می‌کوشد آنان را آلت دست خویش قرار دهد و دستورات آلمانی‌ها را اجرا کند و در این کار کاملا موفق می‌شود.

راسپوتین آن‌قدر بر ملکه و امپراطور تسلّط و نفوذ دارد که حتی در نقشۀ جنگ و عزل و نصب فرماندهان، فرمانداران و استانداران و حتی وزیران دولت دخالت می‌کند و هیچ کسی جلودارش نیست.

بیشتر ماجراهای کتاب، مربوط به درگیری شخصیت‌های مختلف میهن‌پرست با راسپوتین و دستگاه جاسوسی آلمان در روسیه است.

در نهایت زمانی که کشور به مرز تباهی و نابودی رسیده و از دست هیچ کسی کاری بر نمی‌آید، میهن پرستان می‌کوشند ابتدا راسپوتین را بکشند و بعد امپراطور را از شر سلطۀ جاسوسان آلمانی و خائنان به وطن رها کنند.

آنها بالاخره با زحمت و دردسر زیاد موفق به قتل راسپوتین می‌شوند؛ اما حدود دو سال بعد انقلابیون پیروز می‌شوند و تمام خاندان سلطنتی رومانف (امپراطور و اطرافیانش) را قتل‌عام می‌کنند.

***

فساد و فحشا و خیانت به همسر و خانواده در بین زنان، به ویژه درباریان و اشراف امری رایج است و اگر کسی پاک بماند، مورد استهزاء و تمسخر قرار می‌گیرد.

رشوه و فساد در تمام بخش‌های اداری و حکومتی، از بالاترین رده‌ها تا پایین‌ترین رتبه‌ها، ریشه دوانده و انسان پاک و پاکدست و سالم کیمیا است.

کلیسا و نهادهای مذهبی آن دوران نیز، دست کمی از ادارات و مردم ندارند و به جای کمک به تطهیر و پاکی روابط بین آنان، خود به فساد و رشوه و فحشا و ... دامن می‌زنند.

خلاصه وضعیت آن روزگار روسیه بسیار وحشتناک است و تنها تعداد کمی از مردم به فکر تلاش برای اصلاح امور هستند و بقیه در منجلاب فساد غوطه‌ورند.

نویسنده و در پی او مترجم؛ هنگام توصیف برخی موارد، جزئیاتی را بیان نموده اند که به نظر زاید و غیرلازم است و با اشاره‌ای می‌توانست مفهوم را برساند و شرح مفصل این بخش‌ها آزاردهنده بود.

متن کتاب بسیار طولانی بود و واقعا خواندنش اذیتم کرد، چون عینک می‌زنم و کتاب کاغذی که نباشد، واقعا خواندن از روی کامپیوتر، واقعا دشوار و آزاردهنده است. حرف خواندن مطلب از روی گوشی را که ابدا نباید زد!

این داستان هم پرکشش بود و جذاب؛ اما پس از ساعت‌ها وقت گذاشتن و خواندن کتاب و اتمام مطالعه، ابدا احساس خوبی ندارم. امیدوارم روزی به این رمان‌های تاریخی علاقه‌مند شوم!
      
271

20

(0/1000)

نظرات

انشاالله اثر بعدی ، باعث علاقه مند شدن شما به این ژانر بشه.

1

درود و خداقوت 
ان‌شاءالله که همین‌طور بشه. من رمان رو دوست دارم و تاریخ رو هم می‌پسندم، ولی رمانِ‌تاریخی برام جذاب نیست. فعلا توی یادداشت‌های این دو کتاب شکایت کردم، اما دیگه شکایت نمی‌کنم. از لطف شما هم سپاس‌گزارم. 🌺🙏

1