یادداشت ریحانه نوری
5 روز پیش
استاد وقتی داشت تراژدی رو تعریف میکرد، گفت: توی خوندن متن تراژدی آدم ها دو حالت رو تجربه میکنن. اول اینکه همش با خودشون میگن چقدر خوب که من جای شخصیت رنج کشیده داستان نیستم و توی حالت بعد با اون فرد همدردی و همدلی میکنن. ایوب نبودیم دقیقا تجربه این دو حس بود. جایی که شاید خودخواهانه شکر میکردم که چقدر خوب که من جای اونا نیستم و گاهی هم همدردی با مراقب ها. کتاب از 13 روایت تشکیل شده که هر کدوم از منظری به موضوع مراقبت نگاه کردند. و دو مقدمه عالی(من عاشق مقدمه های این نشرم ) از مراقبت کودک اوتیسم و معلول گرفته تا مراقبت از سالمندان و مجروح جنگ و حتی حیوانات و طبیعت. البته به نظرم باز هم میشه به این موضوع از جوانب دیگه نگاه کرد. خیلی از روایت ها بیشتر شبیه خاطره هستند تا جستار یا روایت شخصی. اما بعضی هاشون مثل مراقبت نامه یا روایت آخر یک جستار به تمام معنا هستند. اینکه فرد مراقب در مقابل مراقبت، چه چیزی از دست داده و چه چیزی به دست آورده؟ مراقبت با روح و جسم آدم چه کار میکنه؟ چطور میشه مراقب دیگری بود و مراقبت از خود رو هم فراموش نکرد؟ این ها سوالاتی هستند که شاید در طول خوندن کتاب به ذهن ما خطور کنه و جواب های مختلفی ازشون بگیریم. من یه شخصه عاشق روایت مراقبت نامه بودم و به نظرم نویسنده خیلی قصه برای گفتن داره و قلم فوق العاده ای هم داره. تو طول کتاب من هم به این واژه فکر کردم. ملموس ترینش مادربزرگم بود که دوساله زمین گیر شده و بچه ها ازش مراقبت میکنند. اما از جوانب دیگه؟ باید بهش فکر کنم. شاید یه روزی یه چیزی
(0/1000)
نظرات
4 روز پیش
خیلی عالی ....به نظرم مهم نیست جستاره یا روایت یا خاطره یا مموآر یا سیمین دوبوآر...مهم اینه شما با خوندنش حال کنید...که ظاهرا ای اتفاق افتاده
1
1
4 روز پیش
میشه یه توضیح کوچولو برای این بیسواد بدی در رابطه با معنای جستار و تفاوتش با خاطره؟😇
0
ریحانه نوری
3 روز پیش
1