کتاب را بعد از دیدن برنامه اکنون از طاقچه خریدم و خواندم.
از قبل عارف جان سوخته را از نویسنده داشتم و بخشی از آن را خوانده بودم و کمی هم با نویسنده آشنا بودم.
اما کتاب...
نام کتاب و معنای پشت آن جذابیتی دارد که نمیشود آن را نادیده گرفت. کتاب با معرفی مادر و زندگی خود نویسنده شروع میشود و در ادامه بیشتر با ژان کلود همسر نهال تجدد و خود نویسنده همراه میشویم تا ایرانی تر شویم.
"ایرانی تر" را در نوشته هایی که با تفکرات و جهان بینی خانم نویسنده و با اشعار شاعران ایرانی همراه بودند، بیشتر دوست داشتم.
بعضی بخش ها اشخاص ، مکان ها و اصطلاحات برایم گنگ بودند و سبک نوشتاری نویسنده انگار در بعضی پاره های متن بریده شده بودند که کمی باعث دور شدن ارتباط من با متن میشدند.
برای من که برنانه اکنون را دیده بودم بعضی از قسمت های کتاب آشنا بود. بعد از دیدن برنامه اکنون حسی که داشتم این بود این بود که انگار دو نفر مهمان این برنامه بودند.
هم خود خانم تجدد و هم همسرشان.
اما آنقدر این دو آدم با هم عجین بودند که ما از دو نفر میشنیدیم اما یک مهمان آنجا نشسته بود و به قول خود نهال تجدد: «من حس میکنم اون اینجا هم هست» و در کتاب هم همین حس نویسنده با ما همراه شده و ما را به خود جذب میکند.
و در آخر اینکه کتاب خیلی خوب و دلنشین تمام شد و به جان نشست.
به دلنشینی همین بیت خیام:
احوال جهان و اصل این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است