یادداشت ملیکا خوشنژاد
1401/12/23
کسایی که می گن افلاطون چیزی از هنر نمی دونسته و با هنرمندا لج بوده، اونم بر اساس اینکه شاعرا و هنرمندا رو از آرمانشهرش تو جمهوری انداخته بیرون معلومه اصلا درست حسابی نفهمیدن افلاطون رو. سرتاسر نوشته های افلاطون ادبیات فلسفیه. چون آدم با یه مقایسه سرسری با کسی مثل ارسطو می فهمه چقدرسبکاشون متفاوته و شاید تو تاریخ فلسفه هیچ کس جز افلاطون انقدر با اسطوره سعی نکرده منظورش رو بیان کنه. مهمانی یکی از بهترین محاورات افلاطون بود که تا الان خوندم نه با خاطر موضوعش که درباره ی " عشق " بود، برای همین زبان اسطوره ایش. اسطوره تولد اروس، اسطوره انسان هایی که به هم وصل بودند و از هم جداشدند، دیوتیما که به سقراط یاد داده عشق چیست. یکی از جالبترین قسمت هاش برای من توجیه هم جنس گرایی بود. و البته دلیل نیاز آدم ها به عشق که همان جاودانگی است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.