یادداشت بهاره
دیروز
وقتی نویسندهبودن تبدیل میشه به خطرناکترین شغل دنیا! امتیاز: بیچونوچرا ۵ از ۵ فقط میتونم بگم: وایییی! این کتاب یه سفر هیجانانگیز و بامزه بود. اصلاً تصور نمیکردم اینقدر جذبم کنه، ولی از صفحه اول تا آخرین جمله، فقط خواستم بدونم قراره چی بشه! داستان پر از پیچوخم، شوکهای باحال، خندههای بلند و لحظاتی بود که از شوک و استرس زیاد جیغ کشیدم (آره، واقعاً!). ایدهی داستان خاص و خلاقانهست: یه نویسنده که ناخواسته وارد دنیایی پر از رمز و راز و دردسر میشه، اونم به بدترین و بامزهترین شکل ممکن. شخصیتها یکی از نقاط قوت این کتابن؛ واقعی، بانمک، و اونقدر خوب طراحی شدن که حس میکنی باهاشون رفیقی. روابط انسانی، رفاقت ها، عاشقانههای ریز اما دلنشین، همه چیز بهجا و هوشمندانهست. این کتاب جوری بود که انگار داشتی داستان هیجانانگیز یکی از دوستای نزدیکتو میخوندی. انقدر حس نزدیکی و صمیمیت داشت که دلت نمیخواست ازش جدا شی. پایانش؟ دقیقاً همونی بود که فکر نمیکردم رضایتبخش، شوکه کننده و در عین حال پر از انگیزه برای ادامهی ماجرا. اگه دنبال یه کتاب پر از هیجان، لبخند، اضطرابِ شیرین و یه نویسنده و مامان شجاع و بامزه هستین، "فینلی داناوان کلکش را میکند" دقیقا همون چیزیه که باید بخونید. قول میدم پشیمون نمیشید.
(0/1000)
بهاره
11 ساعت پیش
1