یادداشت سیده هدی موسوی

        این کتاب راجع به دختری به اسم هستی است که هیچ شباهتی به دختر ها ندارد و عاشق فوتبال است. شروع داستان سال1359 است که یعنی دوران جنگ.هستی در جنوب ایران  زندگی می کند و مجبور می شود بخاطر جنگ خانه اش را ول کند و داستان ادامه دارد...
این کتاب را در کلاس کتابخانه ی مدرسه می خواندیم.اما فرصت نشد تمامش کنیم.
اوایل دوستش نداشتم اما چیزی که برایم جذاب ترش کرد زمانی بود که قرار شد هرکسی شخصیتی را انتخاب  و نقشش را بازی کند.
یک آقا برای مشاهده ی کلاس آمده بودند و قرار شد نقش پدر را بازی کنند و آن روز و آن نقش ها باعث شدند من عاشق این کتاب و شخصیت های آن بشوم.
      
24

3

(0/1000)

نظرات

من اون پسره رو دوست داشتم که دوست داداشش بود (حتی اسمشم یادم نیست)  
1

0

❤❤❤😂😂 

0