یادداشت راضیه بابایی

کشتن مرغ مینا
        ❌️خطر افشای داستان

*کشتن مرغ مینا*

شروع داستان را بسیار دوست دارم.حرف بر سر یک اتفاق است که برای جیم افتاده  و نحوه پرداخت و لحن کودکانه‌ی اسکاوت شیرین ترش کرده است .
تکنیکی که استفاده شده شروع از پایانی ترین حادثه پیرنگ است و بعد روایتی از زاویه دید یک بچه ۶،۷ ساله از زندگی شان در می کمب.
نکته جالبی توجه برای من تصویر سازی دقیق و جالب شهر است.
به نحوی که  می شود آن را کاملا تجسم کرد.از طرف دیگر گراف خانوادگی و اسامی خانواده و همسایه ها بدون شتاب معرفی می شود  و کاملا در ذهن مخاطب می نشیند و برای هر کدام از آنها یک پرونده شخصیتی خاص گوشه ذهن باز می کند.
به نظرم می آید این حد از سخاوت و دست و دلبازی در تعریف کردن جزییات،تکنیکی بوده است که نویسنده با توجه به نگاه کودکانه و به عمد انتخاب کرده است.
اگر منظر نگاه رمان کشتن.....یک بزرگسال بود مسلما حادثه از  جلوتر روایت می شد.
از طرف دیگر این احتمال هم وجود دارد که نویسنده زاویه دید کودک را انتخاب کرده که بتواند خیلی راحت بدون اینکه متن کسل کننده شود پرونده اشخاص را تکمیل کند.

از ابتدای داستان انتظار داشتم اتفاق آغازین زودتر رخ دهد اما تا یک سوم داستان در حال تعلیق به سر می بردم و حس می کردم بو رادلی هرآن باید کاری کند!
ولی دیدم  نویسنده از جانب اسکاوت بی توجه به دلهره و انتظار منِ خواننده وارد مدرسه و روابط دوستی بچه ها می شود .

زیر بنای ساخت زمانی و مکانی رمان بسیار پر و پیمان است.همه چیز برای این رمان ویژه شده است.
مکان داستانی چنان پرداختی دارد که داستان امکان ندارد در جایی غیر از این شهر رخ دهد و زمان داستان نیز همین حالت را دارد جایی بین جهالت های بازمانده از دوران برده داری و تغییر جامعه به سمت برابری انسانها  در رنگ پوست و نژاد.
دو قسمت داستان دوست داشتنی و اثر گذار هستند یکی پایان بندی داستان و دیگری صحنه‌ی برگزاری دادگاه. شرایطی که در دادگاه پیش آمد به طور ضمنی مخاطب را به سمت مضمون مورد نظر نویسنده سوق می دهد و این نیاز را در خواننده ایجاد می کند که انتظار این  پایان بندی را داشته باشد.
 وقتی کلانتر خبر حادثه را به اتیکوس می دهد و او را ترغیب می کند ماجرا را لاپوشانی کند انگار جگر سوخته خواننده آرام می گیرد.

نکات مذکور بخش هایی از ارزش های تکنیکی و فرمی اثر است.محتوای کتاب هم مثبت  است.زبان داستان، دیالوگ های مناسب ومنطق قوی از دیگر نکات خوب اثر هستند

با این وجود این کتاب، به موازات نقاط قوت دارای ضعف هایی نیز هست.مهمترین نقطه ضعف اطناب و ارائه  پیرنگ های فرعی قبل از شروع حادثه اصلی است
به نحوی که تا یک سوم کتاب مخاطب فکر نمی کند مضمون کتاب ( وابسته به تام رابینسون است) تقبیح نژاد پردازی است.
حضور بعضی اتفاقات و افراد در خط اثر کلی داستان بی تاثیر است.مثل حضور عمه و دورهمی های زنانه.ما از قسمت های دیگر داستان نقطه نظر بقیه افراد شهر را متوجه می شوین و نیاز ندارد دوباره این مسئله تاکید شود.

مسئله بعدی ریتم داستان و شدت کشمکش های داستان است.ریتم داستان کند است.حتی حوادث تعیین کننده هم در بستر آرامش جاری در رمان روایت می شود .
با این وجود این کتاب به قدری در داستان پردازی، قلم نویسنده ،ترجمه و محتوا و مضمون قوی ظاهر شده است که نکات منفی  آن قابل چشم پوشی است
      
4

24

(0/1000)

نظرات

برای من این نکاتی که به عنوان نقطه ضعف شمردی اصلا نقطه ضعف نبود. کلا من دوست نمی دارم به کتابی که دوستش داشتم اینقدر فنی نگاه کنم، حس می‌کنم زیر تیغ جراحی نقدت تیکه تیکه‌ش کردی 😂

0

سلام زینب جان.نه.من حتی آثاری که دوست دارم نقد می کنم.نگاه توام با احساسات حالا چه منفی و چه مثبت روی کتاب ندارم.
اگر کتابی رو دوست داشته باشم حتما نکات منفی اش رو هم در میارم و اگر از کتابی بدم بیاد باز هم به نکات مثبتش توجه می کنم.اینطوری حس می کنم برای کسانی که نظرم رو می خوانند. منصفانه عمل کردم

0