یادداشت
1403/6/28
4.1
138
رمان کوری اثر ژوزه سارا ماگو را میتوانم یکی از سه داستان خوبی که تا کنون (بابا گوریو، کوری و سومی که هنوز خلق نشده است) خواندهام، بخوانم! داستان و نقاط تعلیق، سبک نگارش، پیدایی جهان نویسنده در آن، تغییرات تحولگونه شخصیت افراد در مسیر داستان، نمادشناسی استادانه و صد البته ترجمه خوبی که به دست من رسید این اثر را بینظیر کرده است. سعی میکنم دریافتهای خودم از این داستان را اینجا با شما در میان بگذارم. • قبل از هرچیز نثر و الگوی نگارش کوری را شما شگفت زده میکند! کتاب پاراگراف ندارد! نقل قولها خلاف همه رمانها از هم جدا نمیشوند و علائم سجاوندی در حداقل خود بکار رفته است. اگر در سرزمین بینایان راه تشخیص گوینده کلمات نگاه کردن به صورت اوست! در اینجا همه صداها درهم به گوش شما میرسد پس باید گوشتان را قوی کنید و تمایزها را تشخیص بدهید! نویسنده این کار را با نشاندن حرف بزرگ اول در متن کرده است! کار فارسیزبانان این میانه سخت است. • کوری را میتوان روایت یک بیماری و بحران فراگیر اجتماعی قلمداد کرد. هرچقدر مثالهایی که در ذهنتان میآید مهلکتر باشد تطبیقهای بیشتری خواهید یافت. برای ما که کرونا تجربه کردیم، تصور اینکه یک بیماری چطور میتوان نظامات اجتماعی، بنیانهای فردی و جمعی و قواعد حکمرانی را متحول کند امکان درک بیشتری دارد. افراد کنار ما در مواجهه با چنین بحرانی دقیقا مثل داستان دو پاره میشود؛ کسانی وضعیت رنجآور پیشامده را فرصتی برای بهرهمندی و استثمار هرچه بیشتر همنوعان و در مقابل افرادی نیز پیامبرگونه نقش رهبری، امداد و توانمندسازی دیگران را به عهده میگیرند. با این عینک تصاویر بسیار خوبی را در این داستان تجربه کرده و خواهید دید. • اگر فرض کنیم در قرنطینه و یا در کل شهر کوری باعث نابودی تمام لوازم و ابزار و خدمات زندگی شهری شده است، نظم پساکوری! را میتوان یک نمایش الهیاتی از سفر پیدایش دانست! جامعه بینظم نخواهد بود و اگر نظامات ساخته ما نابود شوند خودش نظمی خودبسنده را تولید و تقویت خواهد کرد! خواندن این کتاب شاید درک درستتری به ما بدهد که آنارشیستم بینظمی نیست بلکه نوعی نظم است که ما از درک قواعد و اصولش ناتوانیم. مکانیزم اسکان مردمان، سازوکار توزیع غذا، فرایندهای برطرف کردند نیازهای ضروری فردی و اجتماعی همه در کتاب توضیح داده شده است. اینکه ما از شکل غذا خوردن یا اجابت مزاج مردم کور آزرده و متهوع میشویم یک دلیلش این است که قادر به درک نظمی که چنین جامعهای را شکل داده و توسعه خواهد داد نیستیم. • یکی از زیباترین اپیزودهای کتاب اتفاقاتی است که موقع توزیع غذا میافتد! من حس میکنم بتوانیم این صحنه را با لحظه پیدایش جوامع مدرن باستانی! که حکومت به عنوان نماد تولید و اجرای نظم و همچنین ابزار توزیع رانت در پدید آمده است، مقایسه کنیم. ابراز رضایت نسبتا عمومی شهروندان از دیکتاوری گروه غذادار! خود نشاندهنده نظام ذهنی جوامع در پذیرش دیکتاتوری و ظلم بعد از پایداری یک نظم جدید است. • نظم جدید همه ارزشها و پدیدههای جامعه را متحول میکند و البته ارزشهای جدیدی هم خلق خواهد کرد که به شکل چرخشپذیر بازتولید همان نظم اولیه هستند تا جایی که کاملا استیلا پیدا میکنند و بعد از آن به خود تخریبی دچار میشوند! (زمینههای انقلابهای اجتماعی) مفاهیم اخلاقی، مالکیت، حقوق شهروندی، نیازهای اولیه مسکن و خوراک و پوشش همگی دستخوش نظمی جدید میشود. • زندگی در وضعیت کوری صورت بدی دارد! روان انسان میخلد و جسم را میکاهد! اما در این کاهیدن و خلیدن تزکیه و پالایشی است که چشم نازکبین میخواهد! با فروکاست مفهوم زندگی مدرن در داستان کوری به رفع نیازهای اولیه آنهم به شکل دهشتآلود، روح آدمی فرصت میکند بسته به استعداد خودش پالوده شده و اوج بگیرد. با تحول مفهوم مالکیت خصوصی که سرآغاز قدرتطلبی نوع بشر است با انسانی مواجه میشویم که برای زندگی حرص نمیزند و کبر نمیورزد و از این درگاه متعالی مفهوم مرگ و زندگی برایش تغییر میکند. • خانواده چیست؟ جمعی که ایمان دارند در برآیند با یکدیگر نیازهاشان برآورده میشود، خیالشان تخت و روحشان آرام خواهد بود. داستان کوری روایت شکلگیری خانوادهای جدید است که با وضع جدید سازگار است. خانواده را مادری رهبری میکند که همچون نه بلکه خود پیامبری در شهر کوران است. او وظیفه دارد نگران همه باشد! چشم همه باشد! نانآور همه باشد. برای همه بجنگد و هیچ نخواهد! مگر بعثت جز برای این است و دست آخر که کم آورد و مچاله شد بین دوگانه اینکه بگوید من هم کورم یا بینا! بینایی را انتخاب کند با همه مسولیتهایش
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.