یادداشت نوید نظری

نوید نظری

نوید نظری

8 ساعت پیش

بادبادک‌با
        بادبادک‌باز؛ حکایتی از رفاقت، قومیت و دوگانگی روایت
بادبادک‌باز داستان زندگی و آرمان برادری اقوام افغانستانی است؛ با تکیه بر جنگ و گریز، زیست و ستیز، قهر و آشتی، بیم‌ و امید و پیدا و پنهان قوم پشتون و هزاره. کتاب، داستان دوستی و هم‌زیستی بین‌نسلی خانواده‌های هزاره و پشتون و تاجیک در کابل و سایر شهرهای افغانستان و امتداد آن تا پاکستان و آمریکا است.
خالد حسینی در این کتاب مناعت طبع مردمان آن‌سوی هامون و مردانگی و غیرت‌شان را به رخ تصویر کشیده است. از آن‌جا که این کتاب در آمریکا و با شخصیت آمریکایی او منتشر گردیده، دوگانگی‌های زیادی در آن به چشم می‌خورد که بعید است آگاهانه نبوده باشد و از این رو کار خالد حسینی را سخت و هنرمندانه کرده است.
دوگانگی در روایت
مثلاً او در یادآوری شخصیت پدرش بیش از همه به غیرت او و تعصبش روی زنان هم‌وطن تمرکز دارد، و وقتی به آمریکا می‌رسد با خیال آسوده‌تری موضوع ولادت‌ نامشروع دوست دیرینش را بازگو می‌کند؛ طوری که نویسنده‌ی غربی و آمریکایی نه تنها پدرش را گناه‌کار نمی‌داند بلکه علاقه و پیوستگی بیشتری با امیر و حسن و سهراب درمی‌یابد.
هزاره‌ها در قلب داستان
بیان هنرمندانه و سرشار از درد و عشق و احساس و افسوس فداکاری‌های رفیق هزاره امیر، یعنی حسن، نشان می‌دهد که این قوم نقش بسزایی در حفظ و اعتلای آن‌چه که امروز افغانستان نامیده می‌شود، داشته است. نویسنده با کشیدن این نقاشی زیبا از شخصیت حسن و پدرش، شاید خواسته باشد بگوید: هرچند اهالی این سرزمین، هزاره‌ها را خارجی و بی‌اصالت می‌دانند، اما در سده‌ی گذشته، آنان از هیچ فداکاری و جان‌فشانی برای حفظ وطن کوتاهی نکرده‌اند.
در این بین، صحنه‌ی تماشایی نجات جان امیر توسط سهراب، کودک خردسال حسن، دیدنی و غرورآمیز و الهام‌برانگیز است. از سوی دیگر، هم زندگی حسن در میان قوم پشتون و هم پذیرش سهراب در یک خانواده‌ی پشتون نشان می‌دهد که اهالی فهمیده و با اصالت افغانستان این چندگانگی نژاد و مذهب و زبان را به عنوان یک واقعه‌ی تاریخی درک کرده و به آن احترام می‌گذارند و این پدیده را برای رشد و توسعه‌ی کشورشان ضروری و انکارناپذیر می‌دانند، و بایستی همگان هزاره‌ها را در کنار ساکنان اصلی این مرز و بوم بپذیرند.
نقد شوروی‌ستیزی، طالبان‌ستیزی و آمریکاپذیری
نقد اصلی کتاب، به شوروی‌ و طالبان‌ستیزی در کنار آمریکاپذیری است. البته بایستی تا حدودی به خالد حسینی حق داد و عنصر زمان نگارش کتاب را هم از نظر دور نداشت! اما توقع می‌رود یک نویسنده‌ی وطن‌پرست همان‌گونه که با آمدن نیروی ارتش سرخ به کشورش نگاه می‌کند و از آن نفرت دارد، در برابر اشغال کشورش با هر بهانه‌ای توسط یک نیروی بیگانه‌ی دیگر هم حساس و مقاوم باشد.
در نگاه نویسنده، رنج و محنت مردم افغانستان با آمدن نیروهای ناتو و آمریکا پایان پذیرفته است؛ بیمارستان و مدرسه و کتاب‌خانه و درمان‌گاه و دانشگاه در کشور گشایش یافته است و فرصت بازگشت وطن‌پرستان دور از وطن فراهم شده است و سهراب‌ها مجال زندگی یافته‌اند. وطن‌پرستانی که هرچند فرسنگ‌ها از خاک‌شان دور شده‌اند، اما خون‌شان همچنان به عشق وطن می‌جوشد؛ همان فرهنگ، همان زبان و هم مناعت طبع و بزرگی قلب.
زبان و سبک
لحن و سبک کتاب شبیه عمده‌ی رمان‌های آمریکایی است؛ ساده، روان و با سرعت. حسینی در این کتاب، در پرداختن به عناصر اصلی فرهنگ خودش مثل شرقی بودن و زبان فارسی، قرابت فرهنگی با ایران و ... کم نگذاشته است. آن‌چنان که او نگاشته است، از دید کودکان آن دیار، ایران آرمان‌شهر آرزوها و نداشته‌های مردمان محنت‌کشیده و هم‌نشین با غم است.
پرسش پایانی
بر این اساس، دوست دارم نظر او را بعد از خروج آمریکایی‌ها از آن کشور و بازسپردنش به همان طالبان قبل از جنگ بدانم! حال که بازهم مردم شریف آن‌سوی هامون از وطن جدا شده‌اند و آواره‌ ینگه‌ی دنیا.
      
280

30

(0/1000)

نظرات

نمیشه تاثیر زندگی در آمریکا و آمریکایی‌شدگی نویسنده رو منکر شد. ایشون مثل خیل عظیم مردن محنت‌زده اط غرب و شرق و تحت تاثیر تبلیغات عمیق فرهنگی غرب، در هر حال و شرایطی غرب و در راسش آمریکا رو محق به انجام هر کاری می‌دونه و نمی‌تونه (یا نمی‌خواد) غیر این ببینه. 
1

1

نوید نظری

نوید نظری

3 ساعت پیش

بله درسته اما حتی در نسبت با اشغال کشور ش؟ 

0