یادداشت فاطمه
3 روز پیش
کلیدر بنظرم یه مجموعه اعتیادآور باشه، از اونایی که دلت میخواد همش دوباره برگردی به کلیدر، دوباره باهاشون زندگی کنی... واقعا یک ماه همراهی با کتاب، تجربه دلپذیری بودش. - داستان با مارال شروع میشه، دختری که مادرش رو از دست داده و پدر و نامزدش توی زندان هستن و الان باید بره سراغ اقوامی که هیچ وقت ندیده... - شخصیتهای کتاب خیلی خوب و قوی طراحی شدن، طوریکه با بیشتر شخصیتها میشد همزاد پنداری کرد، بهشون حق داد، باهاشون اشک ریخت و لبخند زد. همه رو میشد دوست داشت و برای همه دلتنگ شد. (بجز آلاجاقی و نوکرهاش) -شخصیت گلمحمد اوایل کتاب، بنظرم یه شخصیت ضعیف می اومد ولی وقتی "سردار" شد، وقتی آخر کتاب اونطوری تموم شد، واقعا از رشد کردنش لذت بردم. -شخصیت ستار، پینه دوز دوره گرد واقعا دوست داشتنی بود. -خان عمو و صفحات آخر کتاب... همیشه توی ذهنم میمونه... -ماه درویش که تا عمر دارم خاک تو سرش. -شیرو و مارال که هیچ وقت نتونستم درکشون کنم. ولی یه طورایی دوستشون داشتم و بخصوص شیرو -غدیر کربلایی خداداد، جزو عجیبترین شخصیتها بود برام. چون خیلی جاها ازش متنفر بودم خیلی جاها بهش حق دادم! و حتی عباسجان هم... (صحنه مرگ پدرشون) -زیور که دلم براش سوخت و نسوخت... و چقدر آخرش... بیگ محمد و خان محمد و بلقیس و کلمیشی و موسی و پیرخالو و خاطر جمع گفتنش دلتنگ میشم. - جلد اول و دوم کتاب شاید بخاطر حجم زیادی از کلمات رکیک و محتوای نامناسب از خوندن کتاب پشیمون بشید، ولی مقاومت کنید. هر چقدر که جلوتر میره کمتر میشه. البته تموم نمیشه :)) - در کل بنظرم اگر بخونیدش، یا سراغ نسخه صوتیش برید، تا ابد یه گوشه از قلبتون برای گل محمدها میشه.
(0/1000)
فاطمه
3 روز پیش
0