یادداشت فاطمه
1403/12/1
کلیدر بنظرم یه مجموعه اعتیادآور باشه، از اونایی که دلت میخواد همش دوباره برگردی به کلیدر، دوباره باهاشون زندگی کنی... واقعا یک ماه همراهی با کتاب، تجربه دلپذیری بودش. - داستان با مارال شروع میشه، دختری که مادرش رو از دست داده و پدر و نامزدش توی زندان هستن و الان باید بره سراغ اقوامی که هیچ وقت ندیده... - شخصیتهای کتاب خیلی خوب و قوی طراحی شدن، طوریکه با بیشتر شخصیتها میشد همزاد پنداری کرد، بهشون حق داد، باهاشون اشک ریخت و لبخند زد. همه رو میشد دوست داشت و برای همه دلتنگ شد. (بجز آلاجاقی و نوکرهاش) -شخصیت گلمحمد اوایل کتاب، بنظرم یه شخصیت ضعیف می اومد ولی وقتی "سردار" شد، وقتی آخر کتاب اونطوری تموم شد، واقعا از رشد کردنش لذت بردم. -شخصیت ستار، پینه دوز دوره گرد واقعا دوست داشتنی بود. -خان عمو و صفحات آخر کتاب... همیشه توی ذهنم میمونه... -ماه درویش که تا عمر دارم خاک تو سرش. -شیرو و مارال که هیچ وقت نتونستم درکشون کنم. ولی یه طورایی دوستشون داشتم و بخصوص شیرو -غدیر کربلایی خداداد، جزو عجیبترین شخصیتها بود برام. چون خیلی جاها ازش متنفر بودم خیلی جاها بهش حق دادم! و حتی عباسجان هم... (صحنه مرگ پدرشون) -زیور که دلم براش سوخت و نسوخت... و چقدر آخرش... بیگ محمد و خان محمد و بلقیس و کلمیشی و موسی و پیرخالو و خاطر جمع گفتنش دلتنگ میشم. - جلد اول و دوم کتاب شاید بخاطر حجم زیادی از کلمات رکیک و محتوای نامناسب از خوندن کتاب پشیمون بشید، ولی مقاومت کنید. هر چقدر که جلوتر میره کمتر میشه. البته تموم نمیشه :)) - در کل بنظرم اگر بخونیدش، یا سراغ نسخه صوتیش برید، تا ابد یه گوشه از قلبتون برای گل محمدها میشه.
(0/1000)
فاطمه
1403/12/1
0