یادداشت بهارفلاح
1403/6/30
انسانیتی که خریداری شد ملاقات بانوی سالخورده نمایشنامه ای تراژدی است که جنابِ دورنمانت با شیرینی کمدی از تلخی اثر می کاهد.نمایشنامه ای با پلات قدرتمند وموقعیتی دارماتیک وبدون انقضا که مخاطب خاص ندارد وبرای همه سلایق دلپسند وگیرا نوشته شده است. هیچ کاراکتری در نمایشنامه قهرمان واقعی ویا یک شرورِبدطینت نیست؛همگی انسانهای شکست خورده ای هستند که در موقعیتهای خاص اشتباه تصمیم میکیرند. اینجا انسان در مقابل انسان قرار مبگیرد انسانیت محک زده میشود،مردم شهر به طمعِ ثروت ورسیدن به رفاه با نگاه معامله گرانه وتحت فشارِ فقر تن به بی عدالتی میدهند. ارزشهای اخلاقی یک جامعه وابسته به مادیات و پول دیده میشود و انسان موجودی معرفی میشود که حاضر است برای رسیدن به ثروت، هر چیزی را که سدِ راهش است کنار بزند. همینطور عدالت نیز میتواند مورد معامله قرار گیرد و هر جنبهای از آن که سود بیشتری برای مردم داشته باشد، عدالتی شایسته اجرا تلقی گردد. اینجا شاهدِ انسانی هستیم که نزدیک به ۴۰سال کینه ای را درقلب خود نگه میدارد ودرپی انتقامی سخت از معشوقه ای که درگذشته داشته است گام برمیدارد. 🔻 کلر زاخاناسیان زن بسیار ثروتمندی است که ثروت خود را از ازدواج با مردی میلیاردر به دست آورده است. او که در کودکی ونو جوانی، در شهری دورافتاده زندگی میکرد، مورد سوءاستفادهی مردی به نام آلفرد ایل قرار گرفته و از او باردار شده میشود. اما به خاطر فساد دستگاه قضایی و شهادت دروغ، نتوانست جرم آلفرد را اثبات کند،ومحکوم میشود،همین مسبب به انحرتف کشیده شدن او میشود که کینه ای سخت از آلفرد ایل در قلب او به جای میماند،پس از گذشت سالها، او در قالب زنی سالخورده و ثروتمند به آن شهر بازمیگردد. شهری که برای نجات به ثروتش نیاز دارد. کلر برای اهداء ثروتش به آن شهر، یک شرط میگذارد شرطی انتقام جویانه و آن هم این است که مردم، معشوق سابق او را بکشند. تنها در صورت برآورده شدن این شرط، کلر به مردم شهر یک میلیارد دلار اعطاء میکند. مردم و شهردار ابتدا در مقابل این شرط او اعتراض میکنند؛ ولی کلر همچنان صبر میکند تا مردم، از شدت فقر با او همنظر شوند و به درخواست انتقام جویانه ای که او صادر کرده، کمک کنند. 🔻با توجه به فیلم زیبای بی همه چیز که اقتباسی بومی از این نمایشنامه است توضیحی مختصر دربابِ اقتباس : درترجمهٔ اثری از مبدا وفاداری به متن ارجحیت دارد دراقتباس هنرمند مجاز به دخل وتصرف میباشد .هنرمند اقتباسکننده در مرحله اول صاحب تفسیری تازه از متن مدنظرش برای اقتباس است و درنتیجه این تفسیر خاص، متن مبنا را مبتواند تغییر دهد و از نو بسازد که تبدیل به محصول تازهای منطبق با خوانش خودش شود و طی این تغییر، فرایندی را تجربه میکند که شبیه به ترجمه است ولی با تفاوتهایی با ترجمهای که زبان مبدأ میشود همانطور که در فرایند یک ترجمه، معانی اصطلاحات با برابری مختص به خود در زبان مقصد تطبیق داده میشود، ایدههای متنی در متن دیگر با تغییر شکلهایی بازسازی میشوند. اما در اقتباس، برخلاف ترجمه، مسئله وفاداری صرف نیست، بلکه مقصد همان خوانش و تفسیر تازه است. به بیان دیگر، هنرمند اقتباسکننده، متن از پیش موجودی را با مجموعه ایدهها و جهتگیریها ابتدا تفسیر و سپس تسخیر میکند، که این تفسیر و تسخیر، بسته به نتیجه نهایی میتواند منجر به نجات متن اصلی شود، یا تخریب آن.اقتباس درپایان بندی هم میتواند وفادار به اثر نباشد. 🔻بدون شک اگر کوشش و اهتمام آقای حمید سمندریان کارگردان و مترجم و پدر تئاتر نوین ایران، نبود ،هرگز آثار دورنمات اینچنین به مخاطبان ایرانی معرفی نمیشدند.10 اثر دیگر از دورنمانت توسط ایشان به فارسی برگردانده شده است.
(0/1000)
نظرات
1403/7/7
خیلی خوب نوشتید به نظرم داره دنیای مدرن رو نشون میده و پیرزنه نماد اقتصاد لیبرالیستی است که به ظاهر آزادس و مختاری ولی باید همشهری ات را بکشی و همه پول ها دست یک نفره یک طبقه خاص پیرزن نماد بورژوازی است و در بسیاری از قصه ها پیرزن بورژوا است.پیرزن ها در نظام اقتصادی جدید باعث فقیر تر شدن همه می شوند و فیگور آزادی می گیرند و اینکه اگر کارگر نمی تواند پیشرفت کند مشکل خودشه ولی در واقع ملکه الیزابت ها نمی گذارند که کسی به پول برسد
2
2
7 روز پیش
1