یادداشت پاپِلی
1403/1/2
اگه سرگی میخائیلیچ دنیایی جدا از دنیای ماشا برای خودش به «بهونه»ی سن زیادش نساخته بود، هرگز این عشق نمیمرد. اختلاف سنی واقعاً مسئلهای بین ماشا و میخائیلیچ نبود تا وقتیکه میخائیلیچ بهش دامن زد. و اینطور شد که دوتا آدمی که یه مرز اختلاف سنی بین خودشون چیدن و دنیای خاص خودشون رو بهوجود آوردن، اجازهی ورود دیگری رو به جهانشون نمیدن. اینطوری شکاف بینشون ایجاد میشه و این شکاف نمیذاره که برای همدیگه زندگی کنن و به قول سرگی میخائیلیچ به سعادت برسن. بههرحال فکر میکنم در نهایت تولستوی میخواست به این جمله برسه که «هرچیزی رو مسئله بدونی، برات مسئله میشه» درحالیکه کوچکترین اشارهای بهش نکرده بود و این است هنر یه نویسنده! داستان حوادث جالبی نداشت ولی مفاهیم جالب و تازهای رو به زبان داستان منتقل میکرد. دوم فروردینماه ۱۴۰۳ در ۱۱:۵۷
(0/1000)
1403/1/4
1