یادداشت سیدطٰهٰ ربیعی
1402/6/6
به نام خدا «او فوقالعاده بود و غریب» . کتاب زندگی، سرگذشت و تأملات مردی را شرح میدهد که شاید اگر در جغرافیای دیگری به دنیا آمده بود و با مردمان دیگری سروکارش بود، اکنون نامش را همهی دنیا میشناختند به صفات نبوغ و دانش و مطالعاتش. اما چه سود که این دنیا برای وجود والای او جای پست و کوچکی بود و او مانند جدش علی(ع) غریب بود. . من تا قبل از خواندن این کتاب از خاندان صدر تنها اسمی که بلد بودم، امام موسی صدر بود. من هیچ از این خاندان نمیدانستم و شاید نهایت مواجههام هم با امام موسی صدر دیدن عکسش سیاهسفیدش درحال سیگار کشیدن بر روی پروفایل آدمهای مذهبیِ گَنگ بود(!). من خانم بنتالهدی صدر و اقا سید محمد باقر را نمیشناختم و چه افسوس که نمیشناختم. اکنون هم نمیشناسم که فکر میکنم او را هیچکس آنطور که باید نشناخته است. کتاب از این جهت که آدم را با چنین شخصیت والا و در عین حال مهجوری آشنا میکند، فوقالعاده است. اما به نظرم ایراداتی نیز به آن وارد است. مثلا آنکه نام بردن از شخصیتها گاه بسیار و سرگردانکننده میشود یا اینکه شاید بهتر بود نقل قول های بیشتر از خود سید صدر آورده میشد تا بیشتر از خود او هم بخوانیم. . یک چیز که من مدام در سر من هنگام خواندن کتاب میگذشت آن بود که چه میشد اگر این شخصیت در ایران میزیست. چه میشد اگر مردم عراق پشت او را خالی نمیکردند و اینگونه مظلومانه به شهادت نمیرسید و حتی مطمئن نیستم که خون او پس از شهادت هم چیزی را در دل آن مردم و آن جامعه تغییر داده باشد. نمیدانم، باید بیشتر به آن فکر کنم. سید صدر فرموده بیشتر از آنکه میخوانید، در خوانده ها تفکر کنید. چند خط پایانی کتاب جگر را آب میکند و همین.
(0/1000)
سیدطٰهٰ ربیعی
1402/9/20
1