یادداشت آنشرلی:))

آنشرلی:))

آنشرلی:))

2 روز پیش

اوه،خیلی ک
        اوه،خیلی کتاب غمگینی بود واقعا... 
در طول خوندن کتاب کلی گریه کردم اما آخرش فقط بغض کردم و دلم برای سم سوخت،فقط همیشه حس میکردم اینکه آدم ها بعد از مرگِ یه نفر سعی میکنن فراموشش کنن و به زندگی خودشون ادامه بدن انگار که هیچ اتفاقی نیوفتاده خیلی خودخواهانه است واقعا... 
به نظرم وقتی کسی میمیره باید ما همیشه بهش فکر کنیم،به خاطرات خوبی که باهاش داریم،هروقت یه کاری انجام میدیم که یادش میوفتیم به جای گریه کردن لبخند بزنیم و با خودمون دعا کنیم که توی جای خوبی باشه و اون رو به عنوان یه انسان خوب به یاد بیاریم،سعی در فراموش کردن اون فرد خیلی کارِ خودخواهانه و  بدیه به نظرم! 
و در مورد رابطه ی سم و جولی باید بگم که من اوایل به جولی حسادت میکردم ولی الان به نظرم خداحافظی و رها کردن برای جولی سخت تر از همه ی ماهاست،اینکه یهویی یه نفر رو از دست بدی و تموم بشه خیلی راحت تر از اینه که دوباره به دستش بیاری و یهو مجبور به خداحافظی دوباره میشی،اینطور مجبوری دوبار خداحافظی کنی و این دردناکه... 
البته شاید در این مورد که جولی همچین دوست پسری داشت حسادت کنم😔😂
سم واقعا خیلی انسانِ خوب و حمایتگر و مهربونی بود و به نظرم همه ی ماها به یه همچین آدمی تو زندگیمون نیاز داریم،البته مهم تر از همه ی اینا اینکه کادوهای دست ساز درست میکرد و همچنین علایق خاص و جذابش مهم ترین چیزها بودن و اون یجورایی فوق العاده بود!! 
فکر میکنم اینکه کتاب حوصله سر بر و کند شروع نشه برام خیلی مهمه،البته که این کتاب در کل کتاب آرومی بود ولی شروعش خسته کننده نبود و این برام خیلی مهم بود و در کل به طرز عجیبی به دلم نشست و عمیقا دوستش داشتم،ولی امیدوار بودم  پایانش گریه دار تر باشه حداقل به احترام سم!! 
بهرحال من کتاب ها و فیلم سریال هایی که به گریه میندازنم رو بیشتر دوست دارم چون بیشتر حس میشن،بیشتر به یادم میمونن و بیشتر به قلبم نفوذ میکنن و این کتاب هم جزو همون دسته است،خیلی دوستش داشتم واقعا:))... 
میخوام که به جای جولی به سم بگم که...هیچوقت فراموشت نمیکنم سم،تو همیشه توی زندگی من مثل یه شکوفه گیلاس روشن و خاطره انگیز و خوبی،تو همیشه توی تک تک لحظات زندگیم حضور داری، توی قلبم،مغزم و توی روح من تو همیشه باقی میمونی سم.من رو ببخش ولی هیچوقت نتونستم همونطور که بهت قول داده بودم فراموشت کنم،آدم چطور میتونه بخشی از وجودش رو فراموش کنه؟! 
فراموش کردن خودت به معنای رها کردن خودته،اینکه خودت رو توی تاریکی رها کنی و من این رو نمیخوام پس ترجیح میدم تا همیشه با حضورت زندگی کنم:))...!
      
37

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.