یادداشت سید امیرحسین هاشمی
1403/10/23
نظریه برای فراتر رفتن از متن ادبی؛ حواسمان باشد «متن ادبی» در این فراروی گم نشود! 0- یه کوچولو میخوام غر بزنم :) کسی که درگیر علوم انسانی/اجتماعی باشد در یک وضعیت پاندولی گیر کرده است؛ پاندولی در نوسان میانِ ناامیدیِ محض و کورسویی ز فهم. سعی میکنم اندکی این مورد را توضیح بدهم. در آن جایی که «جهان واقعی» با دغدغههای روزمره باشد، جایی کسی که علوم انسانی/اجتماعی بداند را نمیخرد. کسی بخاطر تسلط شما در نظریۀ ادبی، هرمنوتیک فلسفی، روایتشناسی و تخصص در ایدهآلیسم آلمانی بعید است شما را بخرد و بتوانید از این مسیر امرار معاش کنید؛ فکر کردید دانشگاه و استاد شدن مسیرِ خوبی برای این است؟ بعید میدانم. یعنی باید باشد، اما نیست. به نظرم یادداشت «چه طرف بربستیم؟ هیچ!» از محمدعلی میرباقری که در سایت مرکز فرهنگی شهر کتاب منتشر شده، بتونه این سرافکندگی را خوب توضیح بدهد. با جستوجویی در گوگل به آن متن خواهید رسید. این چیزی که بهش میگیم علوم انسانی/اجتماعی در فهم بسیاری از امور به صورت وحشتناک و خجالتآوری ضعف دارد. کلی میشه اینجا حرف زد ولی برای کتابی که در مورد «نظریۀ ادبی» است، لازم نیست وارد این موارد شد. الان میخوام از گشودگی متقابلِ متنِ ادبی و نظریۀ علوم انسانی/اجتماعی بگم. خیلی ساده، متنِ ادبی ظرفیتهای بسیاری از خود نشان میدهد که به مدد نظریات موجود در علوم انسانی/اجتماعی متنِ ادبی را بهتر فهم کنیم و از آن سمت نظریات علوم انسانی/اجتماعی این توان را در خود دارد که به نحوی خوانده شوند که به کارِ فهمِ متن ادبی بخورند. 1- این کتاب که از سری کتابهای عالیِ The Basics از انتشارات خیلی خوبِ راتلج/routledge است در 9 فصل به اساسیترین مباحث موجود در نظریۀ ادبی پرداخته است. اول از رستگاههای نظریه ادبی میگوید، از آغازی که نیت به فهمِ «معنای» اثر داشت تا در ادامه که به فرمالیستها رسیدیم. نظریه ادبی به بیانی از فرزندانِ آکادمیِ مدرن است؛ جایی که به عدهای پول دادند تا بشینند و متن ادبی بخوانند و متن ادبی را بفهمند و این یافتهها را دیگرانی به اشتراک بگذارند (مگر آکادمی چیزی است جز همین «اجتماع معرفتی»؟). سه فصل اولِ کتاب که در مورد نظریاتِ متقدمِ ادبی بود برای من بسیار جذابتر بود تا فصلهای بعدیِ کتاب. مشخصا دو فصلِ مربوط به فرمالیستها و ساختارگراها به نظرم بسیار به سامان و به قاعده نگاشته شده بود و در بسیاری موارد جز بهتری منابعی بود که تا بهحال مطالعه کرده ام. در ادامۀ فصول (فصل 4الی9) که از «خوانش سیاسی» شروع میشود، رنگ و بوی غالب متن، از «متن ادبی» خارج میشود و نظریۀ علوم انسانی/اجتماعی وارد کار میشود. از آنجایی که اندکی بیشتر («اندک» و نه بیشتر از اندک) با نظریات علوم انسانی/اجتماعیای که نویسنده بهشان ارجاع میداد آشنا بودم، بدیع بودن 150 صفحۀ دوم کتاب برایم کمتر بود. البته از بس روایت نویسنده دقیق، بجا و در نسبت با متنِ ادبی بود که بسیار آورده داشت خواندن این مباحث در این کتاب برایم. در عین حال، اگر خوانندهای با این نظریات (از هژمونیِ گرامشی و ایدئولوژی آلتوسر گرفته، تا نظریات پسااستعماری ادوارد سعید و «قدرت» از دیدگاه فوکو) آشنا نباشد، تقریر نویسنده از این نظریات و نسبتی که با متنِ ادبی دارند، بسیار خوب بود و قطعا مفید خواهد بود (طبعا اگر این نظریات را بیرون از کتاب بشناسید، بهتر میتوانید با متن همراه شوید). 2- ترجمۀ کتاب عالی بود. آقای ابوالقاسمی را کشف کرده ام. چند کتاب و مقالۀ جذاب از ایشون یافته ام که به سراغشون خواهم رفت. مشخصا در زیباشناسی احتمالا به هدایتِ اسمِ ایشون مسیرم رو پیگیری کنم. ترجمۀ این اثر هم به غایت روان، دقیق و خوب بود. یه مشکلِ بهخوان و گودریدز برام این شده که از «مقاله» خوندن و تحقیقی کار کردن فاصله گرفته ام. احتمالا تنظیم این مورد خیلی بهم کمک کنه در آینده :) 3- بازم ارجاع به دو مفهومِ «تخدیر نظریه» و «تئوری ذهنِ وحشی» که توی ذهنم هست، اینجا مهمه. یه ذره خسته و سر شلوغم، نمیتونم بیشتر از این بگم ولی گفتم اینجا اینا رو بنویسم که بعدا یادم نره. همین مختصر رو نوشتم که نوشته باشم. توی چند روز آینده احتمالا خیلی وقت نکنم چیزی بیشتر بنویسم. اگه خواستید نظریۀ ادبی بخوانید (که خوب است بخوانید) این کتاب واقعا پیشنهادشدنی است.
(0/1000)
نظرات
1403/10/23
بله دقیقا. اگر بخواین یک قدم بیشتر پیش برید در نقد، کتاب مبانی نقد ادبی از نشر نیلوفر و ترجمهی فرزانه طاهری میتونه گزینهی مناسبی باشه👌🏻 @SAH.Hashemi04
1
سید امیرحسین هاشمی
1403/10/23
0