یادداشت امیرعباس شاهسواری

        اگر از غتشاش مفهومی رنج می برید
اگر گمان می کنید که یک ذهن بیمار دارید
اگر احساس می کنید که یک آنارشیست هستید که هیچ قانونی را برنمی تابید
حتما کتاب "نادیا" آندره برتون را بخوانید تا ببینید شما چقدر سالم هستید یا اینکه بسیار بسیار بسیار از شما بدتر هم وجود دارد و باید خدا را شاکر باشید
وقتی یک سوم ابتدایی کتاب را تمامی کردم، گویی چندین دقیقه بود که پارافین شمع را می جویدم و حین جویدن متوجه قطعاتی از زیتون بدون هسته در آن شدم به همراه کشمش و زنجبیل تازه و در قسمت دوم کتاب فیتیله شمع را هم جویدم و کمی حس بهتری داشتم به خاطر اینکه فهمیدم حداقل یک شمع را می جوم اما پاورقی ها مزه خاکستر سیگار می داد و بخش سوم کتاب هم همچون پوسته موز بود.
این ها را کسی می گوید که به عکس های سورئال علاقه دارد و چندین سال پیش که اینستاگرام داشتم یک پیج عکس های سورئال داشتم که هر روز چند عکس جدید می گذاشت و با لذت به کشف آنها می پرداختم. اما آندره برتون یک تنه من را از متن سورئال دلزده کرد، خصوصا آن جمله مترجم که این اولین یا شاید بهترین رمان سورئالیستی است! این بهترین کار را خراب کرد که دیگر از این ژانر نخوانم و به نقاشی های سورئال بسنده کنم. 
من ناسزایی به متن یا نویسنده نمی گویم اما می گویم من نتوانستم با متن، هم‌افق شوم و در سپهر مهعنایی آن پرواز که هیچ، از روی باند فرودگاه کلماتش حتی تیک‌آف هم نکردم.
نه مشکل از فرودگاه اوست نه مشکل از طیاره من
بعضی چیزها در ترجمه خراب می شوند به قول دکتر لگنهاوزن "ترجمه بعضی از عبارات جرم است"
واقعا گویی این فرم برای ما غریب است. من کمتر آدمی را دیده‌ام که با انیمه میازاکی ارتباط نگیرد اما کمتر آدمی که را در اطرافم خواهم دید که این متن را دوست داشته بدراد.
کلا فرانسوی ها برایم ساختار شکن اند از سینمای موج نو گرفته تا شالوده شکنی دریدا و بقیه ساختارشکننان و پساساختارگرایان در فرانسه، از بارت در نقد ادبی تا آرتور رمبو در شعر که حاشیه های زندگی اش از مارادونا هم بیشتر بود یا مارسل دوشان در مجسمه سازی و  حتی فوتبال فرانسوی ها هم با بقیه اروپا متفاوت است ...گویی می خواهند زیر میز بازی بزنند. اما این آقای آندره برتون به صورت وحشتناک این ویژگی را داشت طوری که اگر نبود اسم موسس سورئالیسم یا اولین رمان یا بهترین رمان سورئالیسم، اصلا این کتاب را یک اثر هنری نمی دانستم. گویی قطعه هایی از روزنامه ها و و سی چهل عکس از مجلات را برش زدی و وسطش خاطره‌ای از رابطه ات با یک زن را نوشتی و در انتها قسمتی از کتاب تاریخ جنون فوکو را هم بچسبانی.
کتاب خوبی بود از این جهت که به خودم امیدوار شدم:-)
      
141

12

(0/1000)

نظرات

اوه
یک و نیم واقعا؟
1

1

عرض کردم اینم به خاطر اینکه موسس مکتب بوده بهش دادم وگرنه اصلا نمره نمی آورد :-) 

0