یادداشت سعید بیگی
1404/5/6
نثر کتاب خوب، روان، خواندنی و مناسب این متن زیبا است. داستان از منزل «جِیسون» و همسرش «مِـدهآ» آغاز میشود و ما شاهد نالهها و شِکوِههای «مدهآ» هستیم که از زمانه و زندگی مینالد و آرزوی مرگ میکند و بر بدبختیاش زاری میکند... . این نمایش نامه از «اوریپید»؛ اگر چه کوتاه بود، اما هم زیبا و فوقالعاده بود و هم مفاهیم عالی و جالبی را مطرح کرده بود. در لابلای نوشتههای کتاب، جملات و عبارات بسیاری دیده میشد که قابلتوجه و خوب بود و به درد بریدۀ کتاب در «بهخوان» میخورد، اما چون زیاد بودند، از جمعآوری آنها صرفنظر کردیم. باز هم چون دیگر آثار یونانی قدیم، ردّ پای خدایان، البته نه به آن پر رنگی آثار «آیسخولوس» و «سوفوکل»، در زندگی مردمان و دودمانها دیده میشود و آدمهای نمایش، گرفتار دردسرهایی هستند که خدایان با بیرحمی، سنگدلی و بیتفاوتی تمام آنان را بدانها دچار ساختهاند و از هیچ کسی کاری ساخته نیست. آنان باید حتما همان مسیری را پیش بروند که برایشان ترسیم و مُقدّر شده است و یک نیمهخدا چون «مدهآ» هم یا نمیتواند یا نمیخواهد که با سرنوشت خدانوشتش مخالفت کند و با آنان از درِ جنگ درآید و با وجود سختی و دردناک بودنش آن را میپذیرد. داستان تقابل یک زن که نیمهخداست و یک پهلوان، که در پی ایجاد امنیت و آیندهای درخور، برای فرزندان و خانوادۀ خویش است و البته مسائل حلنشدهای که هر آن، آنها را از هم دورتر و دورتر می کند. این هم یکی دیگر از کتابهایی است که تا مدتها و چه بسا تا پایان عمر از یادمان نرود و در گوشهای از ذهنمان بایگانی شود و با هر بار یادآوری ماجراهای آن، هم چهره در هم میکِشیم و هم لبخندی سرد، بر لبهایمان مینشیند. حرف در بارۀ این نمایشنامه زیاد است، اما به حکم ضرورت، زبان دَر میکِشیم و سخن کوتاه میکنیم که بخشهای بسیاری را دوستان گفتهاند و به تکرار ناسودمند آن مطالب نیازی نیست. در مجموع؛ نمایشنامهای عالی و خواندنی بود و چون حجمش کم بود، راحتتر خوانده شد و مزّهاش مثل یک شکلاتِ زنجبیلیِ خوشعطر و طعم، زیر زبانمان ماند و کاممان را هر چند تلخ؛ اما شیرین کرد. دوستان عزیز بهخوانی را، به خواندن این نمایشنامۀ زیبا و البته تلخ و دردناک، دعوت می کنم.
(0/1000)
نظرات
1404/5/6
درود بر شما جناب بیگی عزیز، یادداشت خوبی بود و ما همچنان منتظر و مشتاقیم که ببینیم به چه اثری بلاخره ۵ ستاره خواهید داد 😁😄
1
3
سعید بیگی
1404/5/7
1