یادداشت سارا کرمانی
1400/8/10
این کتاب، اولین کتابی است که خواندم. دوم دبستان. هر هفته، پنج شنبه شب. قبل خواب یک فصل. توی خانهی مادربزرگ. از کتابخانهی پر هیبت و جذاب پدربزرگ میآمد بیرون، با مراسمی خوانده میشد و باز گردانده میشد تا هفتهی بعد. ترجمهی محمد قاضی را بینهایت دوست دارم و با هیچ ترجمهی دیگری از این کتاب ارتباط برقرار نکردم. با طرح جلد عجیب و غریبش و شازده کوچولویی که دارد آتشفشانهای سیاره اش را تمیز میکند که فاجعهای به بار نیاید. روزگاری دوست داشتم فرانسوی یاد بگیرم تا نسخهی اصلی اش را بخوانم. سالی یک بار باید این کتاب را خواند. وسطش حوصلهات که سر میرود دوباره باید بخوانی تا سر حال شوی. معنای زندگی را که گم میکنی، احساس آدم بزرگ بودن که پیدا میکنی و....
(0/1000)
نفیسه نوری
1401/8/28
0