یادداشت سید علی مرعشی
1401/4/11
3.4
77
«گتسبی بزرگ» اثر اسکات فیتزجرالد از مهمترین کتاب های ایالات متحده در صدسال اخیر می باشد. داستان عاشقانه و دراماتیک عشق قدیمی اقای گتسبی به زنی که حالا ازدواج کرده است و به ظاهر از دسترس مجنون خارج شده ولی در تخیلات عمیق و افسار گریخته ی گتسبی هنوز شور وصال به او موج می زند. هرچند با برنامه ریزی های دقیق بلاخره موجبات دیدار دو دوست قدیمی محیا می گردد ولی ناتوانی گتسبی در ابراز عواطف و احساساتش اثری از آن دل شیدا و برافروخته او ندارد. گتسبی که هنوز در کف آرزوهای جوانی خود سیر می کند هنوز به اکسیر عشق ایمان دارد و برای عشق حریمی خالص و ناب قائل است..این پندار تا جایی پیش می رود که حتی معشوقش با زن رویاهایی او فاصله می یابد. و حتی پس از درک این تفاوت قادر به تفکیک بین این دو دنیا(خیال و واقعیت) نمی باشد چرا که او حتی در نظر راوی داستان که از قضا شاهد ماجراهای اوست، نیز چنان پاک و بی غرض عاشق است که حرجی بر او نیست. کلا سیر داستان و شخصیت پردازی های برخی افراد از جمله خود گتسبی با نوعی ابهام های عمدی و اجمال گویی هایی مواجه است که این باعث شد به یاد فیلم جاده ی مالهالند بیافتم! پ: ترجمه ی اقای کریم امامی هرچند زیبایی های خاص خود را دارد و مقدمه ی کتاب گواه بر سعی و کوشش مترجم در طول سالیان چاپ ابن اثر در ایران است، اما نواقص قابل توجهی در امر ترجمه موجب گیرا نبودن و روان نبودن آن برای مخاطب می شود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.