یادداشت بهارفلاح⭐
1403/11/17
🔴کتاب حاضر که مجموعه داستانهای پوشکین شاعر و نویسنده بزرگ روس و پدر ادبیات مدرن روسیه،را دربرمیگیرد ترجمه مستقیم از زبان اصلی یعنی زبان روسی توسط ناهید کاشیچی است ترجمه ای روان وگیرا وجذاب که شامل پانزده داستان میشود: یک داستان ناتمام، چند داستان کوتاه و چند داستان بلند.این کتاب شامل داستان های: 1ـ ابراهام 2 داستان های مرحوم ایوان پتروویچ بلکین 3ـ یاداشت ناشر 4ـ شلیک 5ـ کولاک 6ـ تابوت ساز 7ـ ناظر چاپارخانه 8ـ دختر ارباب یا دختر خانم روستایی 9ـ تاریخ روستای گاریوخینو 10ـ رسلاولف 11ـ دوبرفسکی 12ـ بی بی پیک 13ـ کرجالی 14ـ شب های مصر 15ـ دختر سروان 16ـ سفر به ارزروم می باشد و به این ترتیب تعدادی از بهترین داستان های نوشته شده به زبان روسی، در این مجموعه در اختیار ما علاقمندان به پوشکین وحامیان ادبیات روسیه قرار گرفته است. ♦️نثر پوشکین در داستانهایش که همگی در کتاب «آلکساندر پوشکین مجموعه داستانها» گردآمدهاند نثری است آمیخته به روانی و سهولت که به دور از هر نوعی از گزافهگویی و آرایههای دستوپاگیر مدام به سمت پایان حرکت میکند. داستانهای پوشکین همچنین ردی از طنز هم بر خود دارند. تمام داستانها، حتی همان کار ناتمام نیز جذابیتهای ویژه خود را دارند. داستان «بیبی پیک» و «دختر کاپیتان» از مشهورترین آثار پوشکین محسوب میشوند. داستان کوتاه «تابوتساز» نیز یکی از بهترینهای این مجموعه است. طرح کلی، نیز شیوه طراحی شخصیتها، جسورانه و درخشان است.شلیک هم بسیار بسبار جذاب نوشته شده است. روایت تابوتسازی که به خاطر شغلش به شدت احساس انزوا میکند و ماجرای آشنایی او با همسایه جدید آلمانیاش که برای آشنایی او را به مهمانی دعوت میکند. تابوتساز طی این مهمانی به خاطر شغلش مورد کنایه قرار میگیرد و همان شب در حال مستی و با عصبانیت بسیار به خانه برمیگردد. در همان حال قسم میخورد که فردا شب ولینعمتهایش (مردهها) را به ضیافت دعوت کند. با همین خیال به خواب میرود و در ادامه اتفاقات عجیبی برایش رخ میدهد. 🔻اولین داستان این مجموعه «آبراهام» نام دارد و این درواقع گفته شده اولین تجربه داستاننویسی پوشکین است.پوشکین درابتدا فقط شاعر بوده است . «آبراهام» داستانی تاریخی است که پوشکین شروع به نوشتن آن کار کرده. در بخشی از این داستان میخوانیم: «در میان جوانانی که پیوتر کبیر، جهت کسب تحصیل و معلومات که برای روسیه در حال تحول و اصلاحات آن دوران بسیار ضروری بود به خارج اعزام کرد، یکی هم پسرخواندهاش آبراهام آفریقایی بود. او در آموزشگاه نظام پاریس تحصیل کرد، به عنوان کاپیتان توپخانه فارغالتحصیل شد، در جنگ اسپانیا درخشید و درحالیکه به سختی مجروح شده بود به پاریس برگشت. امپراتور با وجود زندگی پرمشغلهاش هیچگاه عزیزدردانهاش را از یاد نمیبرد و پیوسته پیگیر موفقیتها و نحوه رفتار او بود. همیشه از او راضی بود و بارها او را به روسیه دعوت کرد.»دراینجا پوشکین به رابطه عشقی که ابراهام،در فرانسه داشته می پردازد. 🔻داستان «بیبی پیک»: این داستان سه شخصیت اصلی دارد: زن پیر کُنتِس ''آنا فدوروونا''، دختر جوان که پرستار کنتس است ''لیزاوتا ایوانووتا'' و مرد جوان ''هرمان'' که افسر رستهی مهندسی است. این ترکیب سهتایی و روند داستان بسیار درخشان و نمادین است. افسر جوان که متوجه راز پیرزن میشود سعی میکند به او نزدیک شود. راز پیرزن این است که در یکی از بازیهای ورق، میداند چطور باید برگ برنده را تشخیص دهد و به تبع آن از قمار در این بازی پول حسابی به جیب بزند. البته در هر روز فقط یکبار میتوان از آن استفاده کرد. برای رسیدن به همین راز است که افسر جوان به پرستار او نزدیک میشود و با تظاهر به عشق سعی میکند او را فریب داده و در فرصت مناسب راز ورق را از زبان پیرزن بیرون بکشد؛ و اتفاقات غیرمنتظرهای که در ادامه داستان میتوانید بخوانید. 🔻داستانهای بلکین: شامل داستانهایی است که پوشکین، در آنها از مردم عادی، رؤیاها، رنجها، خواستهها، عشقها، دلبستگیها و امیدهایشان نوشته و تصاویری از زندگیِ روزمره آدمهای معمولی بهدست داده است. مجموعهای است که در آن، عصر پوشکین با زبانی ساده و شیرین با پرهیز از قهرمانسازی و خیالپردازیهای رمانتیک بهسراغ زندگی روزمره میرود و از امیدها، دلبستگیها و رنجهای مردم عادی مینویسد و با نثری ساده در برداشت تازه و زندهاش از مضامین و ژانرهای ادبی محبوب آن دوره، گستره مهارت داستانگوییاش را به نمایش میگذارد.به گفته خودِ پوشکین ظاهرا این داستان ها را از مردی فقید به نام «ایوان بلکین» شنیده بود که به احتمال خیلی زیاد، شخصیتی غیر واقعی است. این پنج اثر، داستان هایی ساده و سرراست هستند که در ژانرهای مختلفی طبقه بندی می شوند. 🔻«شلیک»داستان از زبان افسری نقل می شود که همراه هنگش در روستایی مستقر شده اند. او از مردی می گوید که در آنجا زندگی می کند و همیشه پذیرای نظامیان است و او را سیلویو خطاب می کنند. کسی درباره ی زندگی و دارایی او و اینکه چرا آنجا زندگی می کند خبر ندارد فقط می دانند که نظامی بوده و ولی از خدمت کناره گیری کرده است ولی از انگیزه ی او هم کسی چیزی نمی داند. تنهای چیزی که عیان است کلکسیون ارزشمند تپانچه های اوست و اینکه در تیر اندازی مهارت بسیاری دارد. روزی نامه ای به دست سیلویو می رسد که او را بسیار شادمان می کند. وی همه ی افسران را جمع می کند و شام خداحافظی می دهد و همان شب راهی سفر می شود ولی قبل از آن داستان خود را برای راوی تعریف می کند.... 🔻«کولاک»:یک دختر هفده ساله به نام ماریا گاوریلووا ، عاشق یک افسر جوان به نام ولادیمیر نیکولایویچ شد. والدین او از رابطه دوستی که از طریق نامه نگاری تا به زمستان ادامه می یابد ، مخالفت می کنند. سرانجام آنها تصمیم می گیرند که با هم به سرعت ازدواج کنند ، و سپس خود را به پای پدر و مادر بیندازند تا استغفار کنند با این اطمینان که ازدواجی که در کلیسای ارتدکس روسیه انجام شده است ابدی و ناگسستنی تلقی می شود. نقشه آنها برای این برنامه برای ماریا گاوریولونا این بود که در وسط یک شب زمستان او با سریدن از خانه بیرون برود و سورتمه او به یک کلیسایی در یک روستای دوردست برد ، جایی که عشقش را برای عروسی ملاقات می کند. در شب مورد نظر ، کولاک در حال باریدن بود ، اما دختر موفق شد تمام آنچه را که وعده داده بود انجام دهد و به کلیسا برسد. از طرف دیگر عاشق او که به تنهایی به سمت ریزگردها می راند ، در تاریکی و طوفان گم می شود و ساعت ها دیر وارد کلیسا می گردد و معشوق را آنجا نمی یابد. 🔻«دوبروفسکی» الکساندر پوشکین برای نگارش این رمان از داستان ملّاک فقیری از اهالی بلاروس الهام میگیرد که بعد از نزاع با همسایه، املاکش را از دست میدهد و همراه با چند رعیت دیگر، به راهزنی روی میآورد. سرگذشت دردناک جوانی به نام «ولادیمیر دوبروفسکی» است که روح نجیب و بلندهمتی دارد، اما سرنوشت وادارش میکند که زندگی راهزنان را پیش گیرد. دوست پدر او که مردی ثروتمند اما مستبد و بیرحم است، طی اتفاقاتی ملک دوبروفسکی را به تصرف خود درمیآورد. بعد از رسیدن ولادیمیر به آنجا پدر در بازوانش جان میسپارد و ماموران، خانه را اشغال میکنند. ولادیمیر نیز از روی کینه نسبت به دشمن پدرش و نظام جامعه، خانة قدیم را آتش میزند و به جنگل رفته و شروع به راهزنی میکند. او طی ماجراهایی دلبستة «ماشا»، دختر دشمن پدرش میشود، اما او با شخص دیگری ازدواج میکند و ولادیمیر بعد از آن به خارج از کشور میگریزد.... 💥جایگاه پوشکین همین بس که داستایفسکی به او صفت پیامبر را اطلاق میکند و گوگول میگوید شعرهای پوشکین آنقدر عمیقاند که هر بار بخوانید چیز بیشتری از آن میفهمید. ❄️اونایی رو که بیشتر دوست داشتم خلاصشون رو نوشتم.
(0/1000)
نظرات
1403/11/18
ممنون از یادداشت خوب و مفصلی که نوشتید . فکر کنم همین یادداشت برای ترغیب بقیه دوستان به خوندن کافی باشه 😍🔥🔥🔥
1
1
بهارفلاح⭐
1403/11/18
1