یادداشت

ایلو

1403/8/19

انجمن شاعران مرده
        انجمن شاعران مرده

اسارتی که گرفتار بودن بهش خیلی وقت ها تقصیر ما نیست
پیرو خط فکری دیگران بودنه
مسیری که پدرم جلوم گذاشته
مسیری که مادرم جلوم گذاشته
مسیری که "دیگران" جلوم گذاشتن. 

ما راهی که خودمون نساختیمش رو میریم
و شاید هیچوقت هم نفهمیم چرا و چطوری
شاید هم بفهمیم ولی نتونیم جلوی جریان رو بگیریم

این فیلم به من یاداوری کرد که یه اجتماع
چقدر ترس داره که بخوای خارج از چهارچوبی که برات مشخص کرده رفتار کنی
اگر بهت یاد دادن راه بری
ولی تو بخوای بدوی
جلوت رو میگیرن
پاهات رو میکشنن و اجبارت میکنن با عصا به راه رفتن ادامه بدی
چیزی که کیتینگ 
این استاد "اندیشه" رو آموزش نمیداد
"اندیشیدن" رو آموزش میداد

اینکه تو خارج از چهارچوبی که باقی برات ساختن پرواز کنی
و خط فکری خودت رو داشته باشی
خودت بسازیش
«کارپه دیم» 
دم را غنیمت شمار...


ولی اون پسر ها
فقط شخصیت های تخیلی نبودن
ممکن بود کدوم از ما باشیم

من نیل ام
پر از محدودیت و ترس 
نتونستم جسارت خارج از چهارچوب بودن رو داشته باشم
پس توی همون چهارچوب میمیرم

تو تاد هستی
حتی نمیتونی به خارج از چهارچوب فکر کنی
به داشتن مسیری که برای خودت باشه
حتی توی تخیلاتت هم نمیتونی آزاد باشی.. 

اون ناکسه
شجاعت بودن خارج از چهارچوب رو داره
ولی با آتیشی که به جون این چهارچوب میندازه
ممکنه بال های خودش رو هم بسوزونه
ولی اهمیت نمیده... 
این مسیر اونه

و اما... اما... 
کسایی که کامرون ان
اونها توی چهارچوب بزرگ میشن
و در نهایت میشن خود چهارچوب:) 
میشن خود قفس
اون هان که نیل هارو میکشن
تاد هارو ترسو نگه میدارن
و و و... 
و به امثال خودشون اجازه رشد محدودی رو توی همون اسارت میدن
اون ها با زنجیر قدم برمیدارن و در نهایت خودشون زنجیری به پای بقیه میشن

و در آخر... طغیان. 
در برابر چهارچوب
چجوری طغیان میکنی؟!
      
432

32

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.