یادداشت dream.m

dream.m

dream.m

دیروز

        "روایت‌های کوچک از محرم، برای نسل‌ زدِ شهری"
در زان‌تشنگان ماجرا با نیت خوبی شروع می‌شود، بازخوانی تجربه‌های شخصی درباره‌ محرم، از دل زیست‌های متنوع، در قالب جستارهای کوتاه؛ ۲۴ روایت ناداستانی از مواجهه‌های فردی با عاشورا، از بوشهر گرفته تا بوسنی. اما همین‌که شروع  به خواندن می‌کنی، کم‌کم بوی بسته‌بندی فرهنگی، بوی سفارشی سازی و بوی برندسازی به مشامت می‌رسد.
مشکل «زان تشنگان» فقط این نیست که سطحی‌ست یا احساساتی. مسئله‌ اصلی این است که این کتاب تجربه‌ دینی را تبدیل می‌کند به کالایی فرهنگی برای مصرف مخاطبی خاص. چیزی که باید صیقل‌نخورده، بی‌قرار، و تا حدی چالش برانگیز باشد، یعنی رابطه‌ انسان با امر مقدس، در این کتاب «تلطیف» شده، «تزیین» شده و «قابل عرضه» شده.
شاید کتاب به نیت وصل کردن نسل جدید به محرم نوشته شده باشد، اما نتیجه‌اش چیزی‌ست شبیه 
محرم برای کسانی که دیگر اتصال ندارند، اما دلتنگش‌اند.
در این بسته‌بندی، محرم دیگر نه یک آیین و شور مذهبی است و نه یک بحران تاریخی؛ بلکه صرفاً یک حس نوستالژیک است.
و آیا این، کم‌ترین شکل مواجهه با عاشورا نیست؟
      
77

5

(0/1000)

نظرات

چه یادداشت خوبی. وای. جمله‌ی پایانی عالی بود.

1

dream.m

dream.m

دیروز

قربانت مرسی کوثر که خوندی😍

0

این نوع نوشته‌ها از نظرم قرار است در قالب کتاب باشند اما جوری خوانش‌ گذرایند مثل مجله‌خوانی، که حالا غمی را، شادی‌ای را، حالی را، حالتی را با دیگری قسمت می‌کنند. 
وقتی روایت خودم را می‌نوشتم به مرگ فکر می‌کردم، که دست در دست همه خواهد گذاشت، و به امام در مواجهه با مرگ؛ به آنچه  گذشته بر او و آنچه پیش‌روی من است. هنوز هم عاشورا در حال برایم اتفاق می‌افتد. 
1

3

dream.m

dream.m

دیروز

بله موافقم 

1