یادداشت ماه آسمان
1403/10/10
من طی یه اتفاق اشتباه اول جلد دوم را ثبت زدم، بنابراین این یادداشت مربوط به پایان جلد دوم است. خب بیش از یک ساعت مطالعهی مداوم و بلاخره تمام. همهچیز تو ذهنم پخش و پلاست، ببخشید اگه سر و ته یادداشتم بهم نمیاد. ۱. همیشه میدونستم «ال» و «وین» وصلهی ناجورن و میدونستم که باید جفت هم بشن و فقط نمیدونستم چه جوری، ممنون واقعا ممنون جناب سندرسون که خواستهام رو بی جواب نذاشتی.(ایش زین چی بود این وسط) ۲. @joi_boy، یادته یه عکس از کولوس ها دیدم، چند ماه قبل بود فکر کنم😅، پرسیدم چیه؟!گفتی بخونی میفهمی؟! اره حالا میفهمم، حالا شکوه اون عکس و عظمت اون واقعه تو کل قصه را میفهمم. هر چی میگفتی نمیفهمیدم. ۳. راحت باش آقا، راحت باش، هر چی میخوای تو ۵۰ درصد اول کتابت رودهدرازی کن قصه بباف، واقعا ۵۰ درصد اول کنده، کند نه کنننننننننننده. جوری که شاید خوندنش یه ماه طول بکشه، عوضش ۵۰ درصد دوم تنده، روی دور ×2 نه ها ×4 یا 5 شایدم بیشتر.جوری که خوندنش یه هفته هم طول نمیکشه، ولی راحت باش آقا، راحت باش، فقط چون بلدی چَک اخر رو خوب بزنی... ۴. هنوزم با کتاب مشکل دارم ولی مقاومتم برای خوندنش شکسته، مثل وین شدم یه چیزی تو سرم پالس میده، دنیای مهزاد انصافا جذابه ولی خیلی مبهمه. ۵. مهزاد خوندن مثل درست کردن پازل هزاره(پازل هزار تکه)، نه تنها قطعات را نداری و کمکم به دست میاری و باید بگردی تا یه جا جاشون بدی تازه اکثر موارد هم اشتباه میکنی، حتی تو انقدر صورتت را به این پازل چسبوندی که نمیفهمی هر چی تا حالا داری فقط بخشی از یه دنیای بزرگتره که هیچی ازش نمیدونی.سندرسون انقدر تو رو درگیر جزئی ترین ویژگی ها میکنه که از دیدن تصویر بزرگتر غافل میشی و وقتی فاصله گرفتی تا با افتخار به پایان کارت نگاه کنی میفهمی ای داد این که پازل هزار نیست، دوهزاره... ۶. تموم شد، همین دیگه، تموم شد... اخرش کار خودتون رو کردین(قابل توجه بعضی ها)، چی بگم ازم راضی میشید. از هیجان پایانش میخوام داد بزنم،نمیشه. ۷. الند رو بدین من، اخرین شخصیتی که میخواستم داشته باشمش بعد از دارسی و برنادت و سیدنی، مو بود تو سیاه دل. ۸. دیگه هیجان داره رو مغزم اثر میکنه، ننویسم بهتره. ارادت یک سندرسون نخواه سابق.
(0/1000)
نظرات
1403/10/10
علاقه مند شدم بخونمش خیلی خوشحال شدم وقتی اسم "مو" در سیاه دل رو دیدم🥹🥹
2
1
ماه آسمان
1403/10/10
0