یادداشت فاطمه نجفی
الان که دارم این متن رو مینویسم تازه اذان رو به افق اهواز گفتن تقریبا یک روز میشه که این کتاب رو شروع کردم و با مستوره ی داستان همراه شدم خیلی جاها حرص خوردم با اینکه هنوز کلی مسیر همراهی مونده تنها چیزی که بهش رسیدم از زاویه ی بیرون همه ممکن رفتار دو نفر رو شماتت کنیم ولی هر دو مقصرن البته بگم تا ص ۱۰۲خوندم دلم طاقت نیاورد ننویسم عجیب هر ص خوانش این کتاب مثل فیلم سینمایی با افرادی ک چهره هاشون تو ذهنم مجسم هست از جلو چشمام میگذره
12
(0/1000)
معصومه امیرزاده
1402/01/22
0