یادداشت s. khalili

 s. khalili

دیروز

شوهر آهو خانم
        سلام و درود 
داستان شوهر آهو خانم در سال ۱۳۱۳در کرمانشاه رخ می دهد . آهو خانم زنی ست بسیار زحمتکش ، محجوب ، و موقر .
اما شوهر آهو خانوم که داستان حول و محور او می چرخد ،سید میران سرابی ، او نانواست و رئیس صنف نانوایان ،،مردیست زحمتکش و با خدا و عادل .
داستان از جایی شروع می‌شود که زنی جوان به نام هما به نانوایی او می رود ،هما از زندگی و مشکلات خود با سید می گوید ،در ابتدای امر سید فقط قصد کمک به او دارد ، اما خب یک دل نه صد دل عاشق او می شود . 
عشق چه عرض کنم جنون ،دیوانگی محض ،همه چیز در چشم سید فقط هماست، نویسنده به  توصیف زیبایی و لوندی این بانو مفصلا پرداخته ،
عشق شور انگیزی که میران به هما دارد و ظلم وجفای ناروایی که درحق آهو دارد ...داستان در مورد این سه نفر هست .
همای آتیش پاره زندگی میران و با خاک یکسان کرد ،ولی خب میران خودش خیلی تمایل داره گویا مسخ شده.
می فرمایند عشق پیری گر بجنبد ،سر به رسوایی دهد ‌.
چه بسیارند سرابی ها که از روی هوا وهوس دل به هماها بسته اند ،
واعتماد به نفس آهو ها را زیر پا له کرده اند ،چه بسیار آهو ها که خسته و افسرده تا آخرین لحظه برای حفظ زندگی خود می جنگند،
از آنجایی که ظلم پایدار نمی ماند سید هم به سزای عمل خود می رسد.به خاطر بی عدالتی ،بی حرمتی ،بی مسئولیتی که در برابر همسر اول و فرزندان خود داشت .

      
31

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.