یادداشت فاطمه کاردانی
1402/12/15
راستش را بخواهید من تا پیش از خواندن کتاب ،این دو نویسنده عزیز را اصلا نمیشناختم.نه اینکه نشناسم در واقع آنها برایم کسانی بودند همچون دیگر نویسندگان نامی ایران و جهان.مدیرمدرسه،زن زیادی،سووشون،خسی در میقات و الخ را خوانده بودم. فروردین ۱۴۰۲ به همت دوست عزیزی قرار شد کتاب "نامهها.." را در طی یک سال به همراه چند کتاب دیگر بخوانیم.همین شد شروع آشنایی واقعی من با جلال آل احمد و سیمین دانشور.خواندن روزنوشتهای جلال و سیمین شناخت نسبتا روشنی از آنها به من داد. تا اندازهای با روحیات و خلقیات آنها آشنا شدم.قلم جلال در "نامهها.." با آنچه در در آثارش میبینیم بسیار متفاوت است. در "نامهها.." او خودش است، خود واقعیاش.مردی جدی،بدقلق،رک،حسابگر،بی اعصاب،احساساتی،دلنازک و عاشق.اوایل خواندن کتاب "نامهها.." او را ازخودراضی هم میپنداشتم اما به مرور زمان باید بگویم که جلال خان آل احمد باید هم از خود راضی میبود. تنها مساله اذیت کنندهای که کتاب دارد این است که ماجرایی در نامه هر دو عزیز نقل میشود که جریان آن تا پایان سفر ادامه دارد و نامهها ادامه دارد اما وقتی سفر تمام میشود و نامه نگاری بین این دو عزیز هم متوقف میشود،خواننده از سرانجام آن مساله برای همیشه بی خبر میماند! حالا من آقای جلال آل احمد را همچون یک دوست محترم میدانم و دوستش میدارم. هر چند که بعد از خواندن "نامهها.."بیشتر شیفته سیمین خانم شدهام و باید اعتراف کنم که قطعا بعد از این دلم برایشان تنگ میشود. روح هر دو عزیز شاد♡♡
(0/1000)
محمدمهدی حیدری
1402/12/18
0