یادداشت محمدحسین افشار

جین ایر
        اوایل کتاب یک گزارش نوشتم که اگه این کتاب با همین فرمون پیش بره، می ره بالاتر از آرزوهای بزرگ و پایین تر از بینوایان، در رده دوم رمان های محبوبم قرار میگیره

ولی با همون فرمون پیش نرفت
کتاب تا فصل هفتم هشتم، خیلی قوی پیش رفت و پر بود از جملات نغز و گفتگوهایی خاص و فلسفی
که ذهن رو درگیر خودش می‌کنه و آدم رو به فکر وادار می‌کنه
در کنار جذابیت قلم

بعد از اون تا حدود فصل ۲۴ یک روند ساده و خشک و داستانی عادی داره که هر رمان معمولی ای تو یک کتابفروشی پر زرق و برق بالاشهری می‌تونه داشته باشه

البته دوباره بعد اون تا آخر رمان نویسنده تلاششو کرده تا داستان رو قوی و پر مغز کنه
ولی ظاهراً تمام مطالب فکری‌اش تو همون چند فصل اول تموم شده و همه اش مفاهیم تکراری و بدون پشتوانه ذکر می‌کنه

و بدترین قسمتِ فصل ۲۴ تا آخر داستان که فصل ۳۸ باشه هم اینه:
گاهی یک اتفاق تصادفیِ عجیب می‌تونه یک رمان رو خاص و جذاب کنه
مثل دیدار اون دزد در میان دشت و کوه در اول داستان آرزوهای بزرگ
ولی در این فصل های جین ایر ما با یک سلسله اتفاقات تصادفی عجیب مواجهیم که به شدت خسته کننده میشه
البته قبول دارم که جین ایر یک رمان قدیمی و کلاسیک هست و نسبت به دوره خودش خیلی خوب هم بوده 
ولی حقیقتا از این حیث ضعیف محسوب میشه

صوتی خانم مریم پاک ذات
      
10

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.