یادداشت

پدران و پسران
«_صحیح! شم
        «_صحیح! شما همه این ها را فهمیدید و تصمیم گرفتید که هیچ کاری را جداً به عهده نگیرید؟
_بلی، تصمیم گرفتیم کاری را به عهده نگیریم.
_و فقط فحش بدهید؟
_بلی، فحش بدهیم.
_و شما این کار را نهیلیسم می‌نامید؟
_بله، این نهیلیسم است.»


خواندن این کتاب از بهترین تجربه های من از ادبیات روسیه بود. 
چقدر «بازارف» ها برایم آشنا بودند. بازارف نماینده و نماد نسل جدید تحصیل کرده است که ارزش را در نداشتن ارزش می‌دانند. با پشت پا زدن به سنت و عرف روشنفکر شویم، با تمسخر گذشتگان و مشاهیر خود را مهم جلوه دهیم.
جماعتی که صرفاً نقد می‌کنند و می‌کوبند و هرگز نباید منتظر ارائه نظریه تخصصی و مانیفست از آنها بود. رسالتشان تمسخر و تخریب و نق زدن است.

تورگنیف در دویست صفحه یکی از قوی ترین رمان های خود و صد البته ادبیات روسیه با شخصیت پردازی عالی در کارنامه‌اش ثبت کرده است.
حدوداً ده شخصیت اصلی و فرعی داستان بسیار دقیق پردازش شده‌اند. چه شخصیتی که نهایتاً بیست صفحه حضور دارد و چه بازارف و آرکادی که داستان حول آنها می‌گذرد. شخصیت هایی زنده که تمام کنش ها و حرف هایشان از آنِ خودشان است. هرگز احساس نمی‌کنید که حرف در دهانشان گذاشته باشند. آن شخصیت «باید» آن حرف را می‌زد.

ترجمه خانم مهری آهی بسیار خوشخوان بود و با وجود فاصله زمانی ایشان با ما، ترجمه از خیلی از متن های مترجمان امروز، امروزی تر بود.

این کتاب بهترین تجربه خواندنی من در پاییز سال ۱۴۰۱ بود:)
      
20

41

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.