یادداشت سیده زینب موسوی
1403/8/12
یه رمان تاریخی ایرانی که گویا مقادیری عاشقانه هم هست و دوستانم تعریفش رو کردن برام گزینهٔ جذابیه :) و چند وقت پیش که فهمیدم نسخهٔ صوتی این کتاب هم موجوده سریع دست به کار شدم و رفتم سراغش! 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 داستان با زاویهدید یه مرد نقاش شروع میشه، یه نقاش عاشق که از قضا سر از لونهٔ سگ یه باغ دراندشت درآورده! از اینجا، با کلی حرکت رفت و برگشتی، با این نقاش همراه میشیم تا بفهمیم اصلا کیه و اینجا چه میکنه... 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 داستان از اون اول به خاطر نقاط ابهام و اطلاعات دادنهای قطرهچکونی نویسنده با جابهجایی دائم بین زمانهای مختلف برام جالب شد. توصیفات جوندار کتاب و صداگذاری خوب نسخهٔ صوتی هم البته بیتأثیر نبود. کتاب در واقع دو بخش داره، عمدهٔ بخش اول در تهران میگذره و از زاویهدید البرز، همون مرد نقاش، روایت میشه. بخش دوم ولی کلا چرخ میخوره و میره میون رعیتهای خراسان... گویندهٔ این بخش دوم خود نویسندهست و من خیلی این گویندگی رو دوست داشتم. یه جاهایی رو نویسنده اینقدر با بغض میخوند که منم بغض میکردم و با خودم میگفتم یعنی اگه خودش این قسمتها رو ننوشته بود میتونست اینقدر با احساس از روشون بخونه؟ البته حرکتهای رفت و برگشتی زمانی تو این تیکهٔ دوم یه مقداری رفت رو اعصابم و گیجم کرد. به نظرم دیگه کمی تا قسمتی زیاده از حد بود. اما در کل دوستش داشتم. البته یه سری جاها شاید بیش از حد کش اومده بود. خودم حوصلهم تو صوتی خیلی بالاتره و از این کشاومدنها اذیت نمیشم، ولی ممکنه برای بعضیها حوصلهسربر باشه. همچنین، شاید موضع رویی که در مقابل پهلوی داشت برای یه سری از دوستان خوشایند نباشه 🤔 در ادامه نکاتی میگم که داستان رو مقادیری لو میده! 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 من کلا از اول این مدل عاشقی جناب نقاش رو مخم بود. قشنگ بندهٔ حلقهبهگوش این دختره بود و اونم رسما در همین حد محلش میذاشت. با این حال، اینکه یهو آخرش چون مقادیری اومد تو حس و حال انقلاب کلا به قول خودش دیگه از این دختره بدش اومد برام یه جوری بود. آخرش هم همهش انتظار داشتم باز زاویهدید برگرده رو نقاش و ببینیم بالاخره کارش به کجا رسید و آیا چیزی از گذشتهش فهمید یا نه، که خب نچرخید و نفهمید...
(0/1000)
1403/8/13
0