یادداشت sunrise🇮🇷

        کتابش خیلی عالی بود و حوصله سر بر نبود و هرچی جلوتر میرفتی بیشتر دوست داشتی ادامش بدی  این کتاب درمورد سه تا پسر بود که به نوعی ارتباط با یه خواروبار فروشی قدیمی پیدا میکنند و سفر میکنن به زمان قدیم و از قدیم نامه دریافت میکنند  ، و درواقع  صاحب این خوار و بار فروشی در زمان های قدیم جواب کسانی که ازش راهنما میخواستن رو میده و به صورت نامه بهشون توصیه میکنه  (این تقریبا خلاصه کوتاهی ازش بود)
اینکه نشون میداد به نوعی شخصیت های این داستان با هم ارتباط برقرار میکنند خیلی جالب بود و این فکر کنم اولین رمان ژاپنی بود که من میخوندم .
و این کار اقای نامیا خیلی کمک کرد به مردم حتی اگه نمیتونست به طور کامل بهشون توصیه بکنه همین که شنونده خیلی خوبی بود خودش خیلی کمک میکرد به مردم 

(کاشکی ماهم یه مکان اینطوری داشتیم که میتونستیم حرفامون رو بدون قضاوت کسی بزنیم و راهنمایی دریافت کنیم🌷)