یادداشت معصومه سعادت
6 روز پیش
4.5
65
دفعهی اول که خوندمش، ترجمهی نشر پیدایش بود و یادمه که یک نفس خوندمش و با گریه کتاب رو بستم و وقتی از جام بلند شدم کمرم یک صدای عجیبی از خودش دراورد حاکی از نارضایتی وضعیتی که ۴ ساعت بهش تحمیل کرده بودم. دفعهی دوم ترجمهی افق رو خوندم برای پایاننامهم. قطعا باز هم یک ضرب و باز هم سر هالوین و سر فصل آخر و جملهی ماندگار اوگی گریه کردم، توی کتابخونه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان توی احمد قصیر خوندمش. سه چهار بار فیلمش رو دیدم. و حالا هم بالاخره رفتم سراغ متن اصلیش! و این بار با بخش ویا گریه کردم، جایی که داشت دربارهی ارتباطش با مادربزرگش میگفت. ام... برای باز هزارم: اگه فیلمش رو دیدید و فکر کردید ۸ از ۱۰ نمرهی خوبیه واسه داستان فیلمش، کتابش نمرهی ۱۵ از ۱۰ میگیره. مطمئن باشید از خوندنش لذت میبرید.
(0/1000)
مُحیصا
6 روز پیش
1