یادداشت فاطمه رجائی
1402/12/24
هرگز آرام نخواهی گرفت _کتاب ششم مجموعه آتش، بدون دود . در این کتاب مارال و آلنی بعد از فارغالتحصیلی برای مقاطع بالاتر راهی فرانسه میشن. در این جلد به داستان بعضی شخصیتهایی که قبلا وارد کتاب شدهن پرداخته میشه و شمارو شگفتزده میکنن مثل کبتر و الندا، نایب صوفی و... . این یادداشت فاقد اسپویله🌱 . خب درمورد کتاب: 🔻نادر عزیر سعی کرده تکلیف شخصیتها رو تو این کتاب مشخص کنه؛ به همین دلیل میشه گفت کتاب شلوغیه. 🔻بیشتر کتاب در قالب گزارش نوشته شده به جز بخشهایی مثله عروسی خونین که اوج کتابه؛ درواقع اگه اینطوری نوشته نمیشد مجموعه آتش بدون دود نیاز به چند جلد دیگه هم داشت. 🔻تمام کتابهای این مجموعه برای من ارزشمندن و ۵ ستاره دارن؛ ولی اگه کسی مثل من عاشق نادر و این مجموعه نباشه این کتاب کمی سختخوانه نسبت به بقیه جلدها. 🔻اینطور که من متوجه شدم نایب صوفی همون نواب صفوی هست. . 📕_ متن کتاب: «تو پدر! در حق فرزندانت جرمی نابخشودنی مرتکب شدی؛ چرا که در جهنم، در قلب قلب جهنم، خواستی که به آنها پرورش گل را بیاموزی، حال آنکه گلهایی که در جهنم میروید نیز جهنمیست...» «ما _من و همسرم_ معمولا با استفاده از شیوهی بحث و استدلال مثلثی به گفتوگو مینشینیم. از دو نقطهی دو سوی قاعده مثلث حرکت میکنیم و در ساقها بدون توقف پیش میرویم و به هم نزدیک میشویم تا در رأس مثلث به هم میرسیم و یکی میشویم.» «ما، پیش آمده است که سال تا سال همدیگر را ندیدهییم؛ اما در قلبهایمان باور داشته ییم که شانهبهشانهی هم راه میرویم. چرا؟ چون «همه آنها که به سوی یک قله میروند، اگر از هزار راه هم بروند، احساس همسویی و همقدمی میکنند.» . ◽عکسها بالا: عکس قدیمی از مردم ترکمن پایین: مرد ترکمنی در حال تار زدن( منو به یاد آچیق تار زن میندازه❤️🪕) . بیست و چهارم اسفند ۱۴۰۲
(0/1000)
فاطمه رجائی
1402/12/26
1