یادداشت بابک قائدنیا

یک رمان بس
        یک رمان بسیار عالی از دکتروف با ترجمه دل‌نشین نجف دریابندری، که به سبک نو نوشته شده بود و راوی ثابت نداشت و با فصل‌بندی کوتاه که به سکانس‌های یک فیلم سینمایی شباهت داشت.
👍 از زیبایی‌های کتاب که برایم بسیار لذت‌بخش بود، روایت موازی از زندگی سه خانواده‌ی مختلف، یعنی خانواده‌‌ای آمریکایی و ثروتمند، یک مهاجر اروپایی و یک سیاه‌پوست نوازنده‌ رگتایم، در کنار شخصیت‌های واقعی و معروفی که همگی آنها را می‌شناسیم، مانند هنری فورد، جی پی مورگان، بوکر تی واشینگتن و هودینی که نمايندگان سبک زندگی آمریکایی اوایل قرن بیستم هستند، بود.  
شخصیت هاوس واکر از داستان, میشل کولهاس, اثر هاینریش فون کلایست الهام گرفته شده بود که اخیر آن را خوانده بودم. به گمانم این انتخاب تصادفی نبود و احتمالا دکتروف برای تاکید بر مبارزه‌ علیه نژادپرستی و عدالت‌خواهی آن را انتخاب کرده است.
👎 تغییر سرعت روایت در طول داستان و پایان شتاب‌زده از نقاط ضعف داستان بود. 
✍️ پی‌نوشت: رگتایم یک سبک موسیقی آفریقایی-آمریکایی است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در آمریکا شکل گرفته و با ضرباهنگ تند زندگی آن روزها در مقايسه با دوران قبل از آن، مطابقت داشته است. 
      
464

34

(0/1000)

نظرات

جناب قاعدنیا، سپاس از نگاه دقیق و تأمل‌برانگیزتان 🌱 
امیدواریم در ادامه نیز همراه آثار دیگر انتشارات خوارزمی باشید.
1

1

سپاس از شما  و انتشارت خوارزمی  

0

چه خوب که از رگتایم یاد کردین. یکی از متفاوت ترین و عجیب ترین رمان‌هایی که خلق شده. هم تراژیکه هم خیلی خیلی مفرحه. بازیگوش و عمیقه. به نظرم خوندنش یکی از اون تجربه‌های منحصر به فرده که از یاد آدم نمی ره.
1

4

فاطمه محمدی

فاطمه محمدی

6 روز پیش

سلام خانم جعفریان خیلی وقت بود مطلب جدیدی از شما نخونده بودم خوشحال شدم دیدم اینجا نظرتونو نوشتید باز هم برامون بنویسید 

1