یادداشت روژان صادقی
1403/3/19
به نظرم نوشتن واسه افلاطون،این مرد بزرگ واقعا سخته ولی دلم نمياد واسه همچين کتاب بی نظیری چیزی ننویسم! اول که کتاب و خریدم میترسیدم برم سراغش چون فکر میکردم يه متن خیلی سنگین مثل جمهور در انتظارمه واسه همین خوندشو همش عقب مینداختم تا اینکه بالاخره يه هفته پیش طلسم و شکستم و شروع کردم به خوندنش! و قبل از اینکه برم سراغ خود کتاب قسمت دیباچه رو خوندم که حقیقتا بسیار ماهرانه و روون نوشته شده بود که به همین خاطر هم از آقای محمد علی فروغی ممنون هستم. ترجمه و ویراستاری خود کتاب هم همچنین خیلی روون و بی غلط بود. و اما خود کتاب! حقیقتش همیشه میخوندم که آثار افلاطون به غیر از نظریات فلسفی که توشون گفته از شاهکار های ادبی هم محسوب ميشن و هيچوقت باور نمیکردم این حرفو تا رسیدم به این کتاب و تازه فهمیدم همه چی ميگفتن! روند داستانی زیبا و کوتاه که تو رو وادار به ادامه کتاب میکنه و توصیف های خیلی خوب از صحنه مثل اینکه داری تئاتر میبینی. و بیاید افسانه ها و اسطوره های بی نظیری هم که در وسط داستان گنجونده رو فراموش نکنیم چرا که قطعا از قسمت های خیلی لذت بخش کتاب بود! يه چيز ديگه که خیلیییی واسم جالب بود يه سری از نظریات افلاطون درباره عشق بود که میبینم چقدر از زمان خودش جلو تر بوده! در واقع در آخر های کتاب تونستم شباهت های بسیار زیادی بین نظریه های خودش و نظریه های شوپنهاور در مورد عشق پیدا کنم! در آخر بگم که خیلی زیاد از خوندن این کتاب که حقیقتا گنجی بود از حدود ۲۴۰۰ پیش لذت بردم و به همه خوندشو،حتا شده یک بار( که من فکر میکنم حقیقتا يک بار واسه این کتاب کم باشه!) پیشنهاد میکنم!
(0/1000)
1403/3/22
0