یادداشت غزال 🩷

غزال 🩷

غزال 🩷

3 روز پیش

        کتاب مسخ یک کتاب تکان دهنده 
و تلخ بود. شروع این داستان تلخ
از یک صبح مه گرفته شروع میشه .
که گرگور سامسا که خرج خانواده شو
می داد تبدیل به حشره بزرگ شده..
دیگه نمی تونست بره سرکار و حرف 
بزنه زندگی گرگور عوض شد احساس
گیجی و سردرگمی می کرد .. خانواده 
هم وقتی قیافه شو می بینن وحشت
می کنن انگار که اصلا پسرشون نیست .. بهش بی توجه ای می کنن..
گرگور هم در تنهایی و غم از دنیا می‌ره و خانواده هم خیلی راحت با این موضوع کنار می یان و میرن دنبال زندگی شون.. و پسر شون رو به راحتی فراموش می کنن انگار که گرگور فقط تا وقتی که کار می‌کرد و پول در میاورد، ارزش داشت. همین که دیگه نتونست، تبدیل شد به یه حشره‌ی اضافی که باید فراموش بشه 
این داستان عجیب نشون میده که وقتی برای بقیه منفعتی نداشته باشی حتی نزدیک ترین آدم ها می تونن فراموشت کنند..
      
127

22

(0/1000)

نظرات

بسیار عالی.
ترجمه آقای هدایت راحت بود یا کلمات سنگین استفاده کردند؟
2

0

غزال 🩷

غزال 🩷

16 ساعت پیش

ترجمه هدایت یه مقدار سنگینه و قدیمی تره 

1

سپاس
@ghazal19 

1