یادداشت سعید بیگی
1403/12/23
زبان روایت و نثر کتاب خوب و خوشخوان است و ویراستاری کتاب هم خوب است. پیش از این در کتابهای مرتبط با زندگانی امیرالمومنین امام علی علیهالسلام، گوشههایی از این ماجراها و رویدادهای غم انگیز و دردناکِ دوران پایانی حکومت مولا و ناجوانمردی اهل کوفه و بیتفاوتی آنان نسبت به درد و رنج عظیمِ دیگر مسلمانان و به ویژه مولای متقیان، خوانده بودم. اما در این کتاب ارزشمند و جالب، به صورت برجسته و از نمای نزدیک، این رویدادها را بازخوانی کردم و در دل برای غربت و تنهایی مولایم امام علی علیهالسلام گریستم. هم اینجا بود که به یاد گفتۀ علامه امینی افتادم که فرموده بود: «من اگر نوشتن این کتاب «الغدیر» را در دست نداشتم، تا پایان عمر یک گوشه مینشستم و برای غربت امیرالمومنین علی علیهالسلام گریه میکردم!» (نقل به مضمون) این کتاب به غارتهای فراوان عوامل و سرداران سَفّاک و بیرحم معاویهابن ابیسفیان، در دو سال پایانی حکومت و عمر شریف مولا پرداخته است و بسیار انسان را تحت تاثیر قرار میدهد. ابتدا از حاکم ناجوانمرد شام و دسیسهها و توطئههایش، بر ضد امیرالمومنین علی علیهالسلام و حکومت اسلامی و مردمی که علاقهمند و شیفته و پیرو امام بودند، دلم به درد آمد و او را لعنت و نفرین کردم. بعد از مردم شام که همچون کودکانی چشم و گوش بسته، به آنچه دستگاه تبلیغاتی اموی انجام میداد؛ کاملا اعتماد داشتند و کمترین تلاشی برای کشف حقیقت نمیکردند، تعجب کردم. و نیز از مردم ناجوانمرد کوفه که گوهری چون امام علی علیهالسلام را در شهر و محله و مسجد خود داشتند و نه تنها از ایشان بهره نمیبردند، بلکه با رفتارها و گفتارهای نادرست و نامناسب خویش، دل مولا را به درد میآوردند؛ شگفتزده شدم. البته هر کدام از اینان، به جزای اعمال و گفتار خویش؛ آنگونه که پروردگار صلاح میدانست، رسیدند و این رسم روزگار است و باعث عبرت. هر چند عبرتها فراواناند و عبرتگیرندگان کم! وقتی امروز به رویدادهای چند سال اخیر میاندیشم، گاهی از قدرت رسانه در تحریف وقایع وحشت میکنم و متوجه میشوم که مردم روزگاران گذشته هم، در زیر آتش تبلیغات دشمن؛ چه بسا حق را ناحق و ناحق را حق شمرده باشند و مسیر زندگیشان تغییر کرده باشد. من با چشم خودم شاهد بودهام که اطرافیانم اتفاقی را که افتاده، منکر شدهاند؛ چون به ضررشان بوده و اتفاقی را که نیفتاده، با شاخ و برگ فراوان شرح دادهاند؛ گویی واقعا روی داده است، تنها به این دلیل که به سود آنان بوده است! و در این حال به خدا پناه بردهام و از او خواستهام مرا به راه راست و مستقیم خودش هدایت فرماید و از شَرّ کجفهمیهای عمدی و سهوی نجاتم دهد. سخنان مولا در هر مورد از این غارتهای پیاپی عُمّال معاویه، نشان میدهد که تا چه اندازه زیر فشار و غم بوده و از اینکه تعداد اندکی به ندای ایشان لبیک میگفتهاند، چقدر رنج متحمّل شده است. یک دلیل مهم و اساسی که این درد و رنجها را برای مولا به ارمغان میآورده است، رفتن دوستان موافق و همراهان صدیق و مومن است که در جنگهای پیشین به شهادت رسیدهاند یا چون مالک اشتر، به دستور و نیرنگ معاویه مسموم و شهید شدهاند. امام علی علیهالسلام فرد ضعیف یا کم تجربهای نبود که در این موارد نتواند کاری از پیش ببرد، اما داشتن همراهانی مومن و گوش به فرمان، از نخستین شرایط قیام و نبرد با دشمنان و ستمکاران است. مردم کوفه بیشرمی و پستی را تا جایی رسانده بودند که برای دفع شرّ یک سپاه کوچک 2600 نفری، به امام میگویند که اگر خود شما حرکت کنید، ما هم شما را در این جنگ همراهی میکنیم! این هم از آن مواردی است که نه تنها دل، که بندبندِ وجود آدمی را به درد میآورد! آن مردم بی وفای دورو و منافق، قدر مولا را ندانستند و بعدها همانگونه که پیشبینی امام بود، گرفتار حُکّام و عاملانی شدند که به کوچک و بزرگ و زن و مردشان رحم نکردند و همه را از دَم تیغ گذراندند. «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین علی علیهالسلام»
(0/1000)
نظرات
1403/12/23
سلام و خداقوت ممنون بابت یادداشتتون. خدا عاقبت هممون رو بخیر کنه ❤️🩹 خرید کتاب رو پیشنهاد میکنید؟
2
1
1403/12/24
درود و خداقوت آفرین! بله تاریخ بارها تکرار میشود و کجاست آن بینندهٔ (به قول آقای عباس موزون) بیناضمیر که با دقت و توجه بنگرد و تدبر و تامل نماید و عبرت گیرد و ... . مانا باشید. 💐
1
سعید بیگی
1403/12/23
1