یادداشت
1402/7/1
خیلی وقت بود که در لیست باید بخوانم هایم بود ولی نمیدانم چرا سراغش نمی رفتم. احتمالا حکمتش این بوده که آخرین روزهای تابستان بخوانمش تا به یادماندنی تر شود. انقدر فوق العاده بود که به گمانم قدرت رقابت با بهترین مجموعه های فانتزی را دارد. پیرنگ، شخصیت پردازی، گره ها، تعلیق، دنیای منحصر بفردی که ساخته است، قدرت های خارق العاده ای که در آن دنیا وجود دارند«فلزات الومنتیک»، آن تصویر هولناکی که از عوض شدن عناصر معمول دنیای فعلی ما مانند طبیعت، شیوه ی حکمرانی، مذاهب و... ساخته است و... همگی در جایگاه های بالا در مقایسه با دیگر کتاب های فانتزی قرار دارند. خلاصه داستان: چند هزار سال از معراج لرد فرمانروا و یاران او می گذرد، نظام طبقاتی کاملا به ثبات رسیده است. جامعه به دو قسمت اشراف و اسکاها تقسیم می شود، اسکاهای بی ارزشی که در مزارع، بدون هرگونه حقوق کارگری می کنند، شهر ها را از خاکستری که هزاران سال است که از آسمان همیشه تیره ی کشور فرو می ریزد تمیز می کنند وسرهایشان را پایین نگه می دارند تا فقط زنده بمانند... **هم چنین مه سان هایی وجود دارند که با سوزاندن فلزات الومنتیک، قدرت هایی را به دست می آورند. سوزاندن کمی قلع ماهیچه هایشان را تقویت می کند، مس رد آن ها را مخفی می کند و...** و حالا کلسییر، فراری هاتسین که از سیاهچال های لرد فرمانروا جان سالم به در برده است رویای دوباره دیدن آسمان آبی و چیزهایی که حافظان«افرادی که اطلاعاتی که لرد فرمانروا می خواهد فراموش شود را به خاطر می سپارند» از آن می گویند را در سر دارد. و اما وین، دختر نامشروع یکی از اشراف که در خانه ی دزدان فرومایه ی لوتادل بزرگ شده است. سرنوشت این دو زمانی به هم می پیوندد و همه چیز از قبل پیچیده تر می گردد... پ. ن: فلزات الومنتیک به چهاردسته تقسیم می شوند: جسمانی، روانی، زمانی و فزاینده. هرکدام از این دسته ها شامل دو فلز بنیادین و آلیاژ های آن ها می باشد که هر کدام مربوط به یک توانایی خاص می باشند. هر فلز تاثیری درونی یا بیرونی در پی خواهند داشت. پ. ن۲:کتاب حذفیات زیادی دارد که گاهی اوقات این حجم از تغییر لغات و معانی اذیت کننده می شوند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.