یادداشت
1402/5/21
تو این کتاب با چند پدیده منحصربفرد روبرو هستیم: ۱- بمب اتم: کتاب به هیچ عنوان درباره بمب اتم صحبت نمیکند،ب بلکه با بیان حال روز ژاپن و مردمش، در لایه های زیرین متن، مخاطب را به این فکر میاندازد:«آمریکای وحشی؛ بمب اتم؟!» ۲- ژاپن بعد از بمب اتم: فضای ژاپن بعد از آن اتفاق هولناک یک محیط بشدت آسیب دیده و فرو مانده در باتلاق بود. کشوری که نتوانسته بود هنوز از بمب اتم فرار کند، نتوانسته بود از ۱۹۵۰ پا فراتر بگذارد. (سال ۱۹۴۵ بمب اتم برخورد کرد) ۳- تفکرات و عقاید ژاپنی: کتاب به طور گویی ناخواسته عقاید ژاپنی جماعت درباره، شانس و خوشبختی و این موارد را بیان کرده است و چون هدف کتاب نبوده، توضیحات گیج کننده ندارد و مخاطب راحت با فضای تفکراتی ژاپن آشنا میشود. ۴- زندگی با تاثیرات بمب اتم: موضوع همین است؛ بمب اتم انفجارش تمام شد، اما هنوز آسیب میزند. شخصیت اصلی داستان همین را میگوید. حضور امادهٔ تیم درمان اثرات بمب اتم همین را میگوید. رسم و رسومات هر ساله مردم همین را میگوید. ۵- امید: ساداکو، خواهد مرد. جز این نیست، خود ساداکو میداند. چی زوکو حتی به این موارد اعتقاد نداشت، اما برای ساداکو، هزار درنا را آورد. همه امیدوار بودند، شاید مهم ترین خصوصیت ژاپنی ها همین باشد؛ آنها خیلی امیدوار هستند. هر تکنولوژی عجیب و غریبی را که دیگران گفتند نمیشود، آنها گفتند میشود، امید داشتند و توانستند. شاید ژاپن بعد از بمب اتم دیگر سر پا نشد و هنوز هم تحت سلطه هست، اما بین مردمش، یا حداقل مردم روستایی اش هنوز امید وجود دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.