یادداشت سعید بیگی
1402/2/14
4.3
8
این کتاب را چند سال پیش دوستی به من قرض داد تا بخوانمش. اما من که آن روزها اصلا فرصت سَر خاراندن هم نداشتم، با روزنامه جِلدش کردم و داخل کشوی کُمد کتابخانهام گذاشتم. آن دوست چند باری سراغش را گرفت و هر بار من پاسخی دادم و او را از سَر باز کردم. اما با خودم گفتم؛ بگذار حداقل ۲۰ صفحه از ابتدای آن را بخوانم و کل کتاب را هم سَرسَری نگاه کنم که این بار اگر پرسید، پاسخی شایسته داشته باشم. اما خواندن ۲۰ صفحۀ آغازین، مرا تا پایان کتاب کشاند و با خود برد و از نگاه سَرسَری نجات پیدا کردم. کتاب از هویدا چهرهای مثبت و کمگناه ساخته و بیشتر تقصیرها را به گردن شاه انداخته است. نگاه آقای میلانی که خارج از کشور زندگی میکند؛ به یکی از مسئولان بلند پایۀ حکومت سابق، نگاهی عاطفی و ترحمانگیز است. شاید شیوۀ مردن هویدا بر نویسنده اثرگذار بوده و سعی کرده تا چهرهای بیگناه یا حداقل کمگناه از او نشان دهد. و چه بسا انفعال هویدا در برابر شاه، نویسنده را به همراهی بیش از اندازه با او واداشته باشد. به هر روی تصور میکنم، آقای میلانی از جادۀ انصاف کمی خارج شدهاند و از فردی دفاع میکنند که وقتی میدید قدرت و اختیار کار ندارد، میتوانست نخستوزیری را رها کند، اما به هر دلیل رها نکرد و حداقل در این زمینه مقصر است! این برداشت من از این کتاب بود و قرار نیست وحی مُنزَل در این خصوص باشد. مدتی پس از خواندن این کتاب، کتاب دیگری را دیدم که در بارۀ هویدا منتشر شده بود؛ این بار به قلم فردی از داخل ایران. نویسندۀ آن کتاب، از آن سوی بام افتاده بود و از هویدا چهرهای منفور و شیطانی ساخته بود که یکی از پلیدترین افراد در حکومت سابق بود. من وقتی گفتههای این دو نویسنده و مطالب این دو کتاب را با هم مقایسه کردم، به دور از افراط و تفریط به نگاهی میانه رسیدم که به نظرم به واقعیت نزدیکتر بود. البته چون در آن زمان - منظورم دوران نخست وزیری هویداست - کودکی بودم و به دنبال بازیهای بچگانه؛ نمیتوانم بگویم واقعیت امر در بارۀ هویدا چه بوده است و تنها تصور میکنم، یافتن نگاهی میان افراط و تفریط، به واقعیت شناخت شخص و شخصیت هویدا نزدیکتر باشد. به هر روی خواندن این کتاب میتواند گوشهای از تاریخ گذشتۀ ایران عزیز را برایمان روایت کند؛ هر چند بعضی مطالبش کمی از واقعیت دور باشد و به افسانه نزدیکتر. شوربختانه این کتاب را هم در اختیار ندارم تا نمونهای از متن آن را به حضورتان پیشکش کنم.
(0/1000)
نظرات
1402/2/15
درود خانم زارع ـ به نظرم کتاب «زندگی و خاطرات هویدا» از اسکندر دلدم بود. الان از جزئیات دقیق مطالب کتابها چیز زیادی یادم نیست، اما همان زمان که کتاب آقای دلدم را پس از کتاب آقای میلانی خواندم، به این نتیجه ـ که واقعیت باید چیزی بین این دو روایت باشد ـ رسیدم و در گفتگو با دوستان هم به این برداشتم اشاره کردم. نویسندگان این دو کتاب؛ آنچه را بر اساس شواهد و مدارک در دسترس درست دانستهاند، روایت کردهاند و ضمن احترام به هر دو نویسنده، هر کسی هم برداشت خاص خود را دارد. مانا و خوانا باشید.
0
1402/2/14
0