یادداشت ماریانا

تصویر دختری در آخرین لحظه
        داستانی در مورد نویسنده که درگیر یه اتفاق کمابیش جنایی میشه. من قبلا از این نویسنده کتاب تهران کوچه ی اشباح رو خونده بودم و به نظرم رسید جاهایی از داستان شبیه به هم دیگه ست. 
از نقدی که میشه به این داستان وارد کرد، اوردن شخصیت هایی توی داستانه که پختگی لازم رو ندارن و صرفا وارد داستان میشن تا کمی فضای وهم الود ایجاد کنن. از طرفی به شخصیت های اصلی داستان چندان پرداخته نشد و هیچ عقبه ای ازشون گفته نشد و برادر شقایق توی کل داستان پنج خط دیالوگ نداشت و نویسنده به زود میخواست که جزو شخصیت های مهم داستان نشونش بده.
خوندمش و اگرچه دوباره نمیخونمش اما به عنوان یه اثر نیمه چه جنایی جالب بود.
      
1

19

(0/1000)

نظرات

من هم با کتاب «تهران؛ کوچهٔ اشباح» با سیامک گلشیری آشنا شدم؛ هرچند دورهٔ کتاب‌های خون‌آشام (نشر افق) رو به پایان نرسوندم. 
1

0

اتفاقا من هم الان دارم ادامه میدم مجموعه خون اشام رو، اون موقع که من تهران کوچه اشباح رو خوندم خبری از جلدهای بعدی نبود:) 

1

خداقوّت. الآن چند جلد هستن؟ تموم شده یا ادامه داره؟ زمانی که من می‌خوندم، فقط دو جلد بود. 
1

0

در حال حاضر پنج جلد توی فیدیبو هست که من دارم جلد دوم رو میخونم. امکان داره نسخه ی چاپی بیشتر باشه ولی من ازش مطلع نیستم 

0