یادداشت Saina
1403/5/16

و در آخر کسی نماند جز آنها... با تک تک ضربه های که رایل به لیلی زد...دلم میخواست کتابو پاره کنم و اسم رایل رو آتیش بزنم...😭 خیلی راجبش فکر کردم...خیلی زیاد،درباره همه چیز. اتفاقی که توی کودکی رایل افتاد،مطعنا یکی از دلایل این بخش از رایله که توش وجود داره،بخشی که توی پدر لیلی هم بود... اما با این وجود،لیلی نباید ادامه میداد،نباید رایل رو میپذیرفت،نباید میذاشت رایل باهاش همچین کاری بکنه. اما نتونست،درست نبود،ولی نمیتوانست نپذیره.درکش میکنم و واضحه.ترککردن کسی که با تمام وجود دوسش داری و میدونی که اونم دوست داره...ولی بهت آسیب میزنه و از این بابت ناراحته اما بازم این کارو تکرار میکنه،آسون نیست. آسون نیست و تصمیمی که لیلی گرفت،بهترین تصمیم بود. برای خودشون و مخصوصا دخترشون،امرسن. اما پایانی که خیلی دوست داشتم اتفاق بیفته،این بود که لیلی از رایل باردار نشه...باید مقاومت میکرد،اما میدونم تو شوک بود و در لحظه نتونست واکنش قوی نشون بده. اگه باردار نمیشد،رابطه لیلی و رایل کاملا تموم میشد و دیگه هیچ وقت هم دیگه رو نمیدیدن. و اما هم میتونست با اطلس ازدواج کنه،کسی که قطعا با تموم وجود عاشق لیلیه و به تصمیماتش احترام میذاره. اما خب،همیشه زندگی اونجوری که ما میخوایم نیست. الآنم من به لیلی افتخار میکنم،بابت قوی بودنش. و خوشحالم که حالا میتونه با تلاش باشه🙂 بهت افتخار میکنم لیلی...تو تمام تلاشتو کردی،خوشحالم که نذاشتی کودکی دخترت هم مثل خودت با خاطر مردی که لایق عشق همسرش نیست نابود بشه. بهت افتخار میکنم❤️ سعی میکنم هر چه زودتر جلد بعدی رو بخونم. ممنونم کالین هوور،بابت خلق اثری که حقیقت محضه و مثل همه ی حقیقت های جهان تلخه.تلخی که ما مجبوریم قبولش کنیم. کتابی که توی سه ساعت تمومش کردم🙂
(0/1000)
نظرات
1403/5/19
وای منم اصلا دوست نداشتم لیلی از رایل باردار بشه و شدیدااا منتظر بودم بره با اطلس ازدواج کنه و خب همونطور که گفتی همیشه زندگی اونجوری که ما میخوایم نیست... متاسفانه
1
( زن گریسون ) Bibliophilia
1403/6/26
0