یادداشت سیده زینب موسوی
1403/6/28
جلد دوم مجموعهٔ حماسهٔ سجادیه با محوریت واقعهٔ حرّه، همون قتل و کشتار بیحد مردم مدینه و تجاوز به زنان این شهر توسط لشگر شام... 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 در واقع نظرم در مورد این جلد فرق خاصی با نظرم در مورد جلد اول نداره و بنابراین اول از همه شما رو ارجاع میدم به مرورم برای اون جلد! (با عنوان «تویی به جای همه»). غیر از اون، به نظرم از بعضی جهات شاید بشه گفت این جلد بهتر بود. مثلا حضور شیطان بیشتر و پررنگتر شده بود 😅 یه بخشهایی مثل داستان آبان ایرانی و ابوحمزه و توصیفات عبدالله بن عمر رو خیلی دوست داشتم. تعداد منبرهای نویسنده هم کمی کمتر شده بود! البته همچنان شاهد همون نقطهنظراتش بودم که باعث میشد این شکلی بشم: 🙄😒 ولی سوال اصلی برام در پایان کار پیش اومد. توضیحش ممکنه یه مقدار لودهنده باشه، اگه حساسید نخونید، هر چند که به نظرم در مورد این کتاب و این موضوع لو دادن خیلی معنایی نداره! 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 خب ببینید، تقریبا تمام نقشهٔ شیطان تو این جلد معطوف به این قضیهست که با به وجود آوردن واقعهٔ حرّه کاری کنم سجاد از سر سجادهش بلند و مجبور به دخالت بشه، که بعد یزید بکشدش و زمین از حجت خدا خالی بشه! بعد ما میبینیم که بنا به توصیف کتاب امام اصلا و ابدا هیچ کاری به مردم مدینه نداره و بدون توجه به این همه قتل و تجاوز به نوامیس به کار خودش ادامه میده. من خیلی سوالی در این زمینه برام پیش نیومد چون تا جایی که خودم میدونستم امام سجاد واقعا تو این قضیه دخالتی نمیکنن. مشکلم از اونجا شروع شد که نویسنده تو فصل دو تا مونده به آخر یه منبر رفت با این مضمون: بله یه سریا هستن که وقتی بلایی سر جامعه میاد، مثل بلای یه حکومت ظالم، کارشون نشستن و دعا کردنه، در صورتی که این بلا از آسمون نازل نشده که راهحلش بخواد از آسمون نازل بشه. بعد تو فصل بعد میبینیم یه سری از جاسوسهای مروان تحت عنوان درخواست کمک برای مردم مدینه میان پیش امام و امامم جوابش به اونا صرفا اینه که من براشون دعا میکنم! و حدس مروان و مسلم بن عقبه (فرماندهٔ لشگر شام) اینه که سجاد چون فهمیده ما چه نقشهای براش داریم اینطوری برخورد میکنه. تو فصل آخر هم که یکی از دعاهای امام سجاد رو داریم با همین مضمون که خدایا شر ظلم رو از سرم کم کن و این بحثا (البته دعای قشنگیه، به این خلاصهٔ یه خطی من توجه نکنید 😅) آوردن این سه تا فصل کنار همدیگه به نظر شما یه جوری نیست؟ 🤔
(0/1000)
نظرات
1403/6/28
من از شخص دیگه ای هم در بهخوان شنیده بودم که با نقطه نظرات سید مهدی شجاعی مشکل داشت و اصلا نمیخواست کتاب دوم این سه جلدی رو بخونه. از همون جا برام سوال شد و این یادداشت شما هم سوالم رو جدیتر کرد! یعنی آقای سید مهدی شجاعی، تو این کتاب دارن یه مدل ذهنی خودشون از اسلام رو تعمیم میدن به امام سجاد(علیهالسلام)؟!
1
0
1403/6/28
0