یادداشت
4 روز پیش
✍🏼 دو ماه و یک هفتهای خواندنِ این کتاب، تمرینِ صبر است و کیف تدریجی است و زجرِ مزمن! شروع بسیار انگیزهبخش و محرکی داشت. راست هم بود که در حین خواندن کتاب میتوانستی حرکت کنی در اوضاع مهآلود نوشتن، ولی آخر کتاب نوشتم؛ «همه چیز را میگوید و تو را با همهچیز تنها میگذارد». تا نوشتن طرحِ رمان (فقط رمان شخصیت محور) دستت را میگیرد، بعد میگوید: «به سلامت، برو بنویس.» خب ما اگر اهل نوشتن بودیم که حرکت در مه نمیخواندیم برادرِ من. :)) بیا بگو چطور فصلبندی کنیم، صحنهپردازی کنیم. یک نقد جدی هم داشتم به انتخاب عنوان برای برخی مفاهیم، مثلِ «چگونش»، «پیشگویی کامبخش» و... . در مواجهۀ اولیه میگفتم: «یا ابالفضل! این چه مبحث پیچیدهایه؟!» بعد که میخواندم، میفهمیدم یک مفهوم ساده بود که قبلاً هم راجعبهش اطلاعاتی داشتم، ولی برگردانِ نام علمیش شده اینها. برعکسِ مثالها که خیلی ملموس و خوب و روان و جابنداز بودند. نقطۀ قوت کتاب، شخصیتپردازی است. مفصل بهش پرداخته است؛ سنتی و صنعتی. من که کهنالگوها را بلد نبودم و خیلی آموختم. اما امروز صبحِ دلانگیزی است که دیگر مجبور نیستی در آن مثل یک نویسنده فکر کنی. چون هزار و خوردهای کلمه از کتابت را نوشتهای و حالا داری مروری بر کتاب حرکت در مه مینویسی. صبح به خیر آقای شهسواری و فعلاً خدانگهدار. ✋🏼 (با خوشحالیِ مرموز) ممنون از جمع پایهای که همراهی کردند در خواندنش. با شما خیلی کیف داد. 🌱 #پنجاهوچهار_از_صد بود. #کتابخانۀ_اتاق_کناری @anbarivaotaghekenari
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.