یادداشت سمیرا علیاصغری
1403/9/9
✍🏼 دو ماه و یک هفتهای خواندنِ این کتاب، تمرینِ صبر است و کیف تدریجی است و زجرِ مزمن! شروع بسیار انگیزهبخش و محرکی داشت. راست هم بود که در حین خواندن کتاب میتوانستی حرکت کنی در اوضاع مهآلود نوشتن، ولی آخر کتاب نوشتم؛ «همه چیز را میگوید و تو را با همهچیز تنها میگذارد». تا نوشتن طرحِ رمان (فقط رمان شخصیت محور) دستت را میگیرد، بعد میگوید: «به سلامت، برو بنویس.» خب ما اگر اهل نوشتن بودیم که حرکت در مه نمیخواندیم برادرِ من. :)) بیا بگو چطور فصلبندی کنیم، صحنهپردازی کنیم. یک نقد جدی هم داشتم به انتخاب عنوان برای برخی مفاهیم، مثلِ «چگونش»، «پیشگویی کامبخش» و... . در مواجهۀ اولیه میگفتم: «یا ابالفضل! این چه مبحث پیچیدهایه؟!» بعد که میخواندم، میفهمیدم یک مفهوم ساده بود که قبلاً هم راجعبهش اطلاعاتی داشتم، ولی برگردانِ نام علمیش شده اینها. برعکسِ مثالها که خیلی ملموس و خوب و روان و جابنداز بودند. نقطۀ قوت کتاب، شخصیتپردازی است. مفصل بهش پرداخته است؛ سنتی و صنعتی. من که کهنالگوها را بلد نبودم و خیلی آموختم. اما امروز صبحِ دلانگیزی است که دیگر مجبور نیستی در آن مثل یک نویسنده فکر کنی. چون هزار و خوردهای کلمه از کتابت را نوشتهای و حالا داری مروری بر کتاب حرکت در مه مینویسی. صبح به خیر آقای شهسواری و فعلاً خدانگهدار. ✋🏼 (با خوشحالیِ مرموز) ممنون از جمع پایهای که همراهی کردند در خواندنش. با شما خیلی کیف داد. 🌱 #پنجاهوچهار_از_صد بود. #کتابخانۀ_اتاق_کناری @anbarivaotaghekenari
(0/1000)
نظرات
1403/9/11
ممنون ، معرفی خوبی بود. من کتاب رو بیشتر به عنوان راهگشا دیدم قرار نبود ماهی دست خواننده بده توضیحاتتون منو یاد جمله مهران مدیری در توصیف فیلم های امروز انداخت اونجا که گفت "یارو داره دیالوگ میگه یهو فیلم تموم میشه😄
1
2
سمیرا علیاصغری
1403/9/11
2