یادداشت آیدا، کتابخوار اکسوپلنت

و من دوستت دارم
        • کوتاه ولی پر از معنا و مفهوم
قلم خارق‌العاده‌ بکمن را نمی‌دانم چطور بیانش کنم که به عمق ماجرا پی ببرید! شاید بتوانم بگویم " کتابی دیگر از نویسنده‌ای که هیچوقت ناامیدم نمی‌کند و همیشه من را تحت تأثیر قرار می‌دهد " داستانی که با هر سن‌وسالی میتوانید آن را بخوانید.
موضوع کتاب، درمورد مردی‌ که به سرطان مبتلا شده و در بیمارستان بستری است و در آنجا با دختربچه‌ای که از قضا او هم درگیر همان بیماری است آشنا می‌شود.
داستانی غم‌انگیز بود و احساساتم را درگیر کرد. سرطان و بچه‌ها، موضوعی که به تنهایی به شدت من را می‌ترسانند و ته‌دلم را خالی می‌کنند و وای به حال وقتی که درکنار هم قرار بگیرند.
از جملات تاثیرگذار و جذاب کتاب هم نمی‌شود سرسری گذشت.
"آدما وقتی میمیرن سردشون میشه؟!"
"ولی باید بدانی ما عوضی نشده‌ایم بلکه از همان اول عوضی بوده‌ايم؛ اصلا دلیل موفقیتمان همین است."
"اگه ترسیدی عیبی نداره؛ همه‌ی بازمانده‌ها میترسند."
"اخرین باری که خندیده بودم کی بود؟"
      
123

26

(0/1000)

نظرات

مُحیصا

1403/3/31

نمیدونم چرا راضی نمیشم برم سراغ بکمن💔
10

3

کتک نخوردییییی تو😭 

1

مُحیصا

1403/3/31

بعد جالب اینه که کتابخونه مون کتابای بکمن رو داره ولی هر سری میرم کتاب هاشو بگیرم میگم نه ولش کن سری دیگه😂
@Ayda.yeolme 

2

محیصا در صدسالگی: ولش کن بکمن بمونه واسه دفعه بعد😂😂
@Mohisa 

1

بکمن  عزیزم🥹🌱
2

1

😭😭خداست 

0

🥹😭
@Ayda.yeolme 

1